پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 328
  • دیروز: 160
  • 7 روز قبل: 825
  • 1 ماه قبل: 2668
  • کل بازدیدها: 90491
  • متن زیبا وجدید درباره حجاب (چرا چادر؟؟؟)
    ارسال شده در 12 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    امروزه حجاب در کاربرد عام به پوشش ضروری زنان اطلاق می‌شود و به یکی از نمادهای بسیاری از جوامع اسلامی تبدیل شده و در برخی کشورها از جمله ایران رعایت آن در مکان‌های عمومی برای همه? زنان (با هر اعتقاد دینی) اجباری است. با وجود این، گروهی از نواندیشان دینی شیعه و سنی وجوب حجاب در اسلام را زیر سوال برده‌اند پسچون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می باشد و با حفظ این شعار رسمی سعی کنند بانوان محترم حرکت دشمن علیه حجاب برتر را خنثی کنند.

    اگر چادر سیاه شب نبود..کسی قرص روی ماه رو نمی دید

    خورشید .چادرش را پوشید.ماه شد..ما زندگی سالم وخدایی میخواهیم
    ما دانشگاه اسلامی میخواهیم..نه غیر اسلامی
    من حجاب را دوست دارم، تو اما نه!
    من به چادر‌‌ بر سرم افتخار می‌کنم، تو اما گویا سنگینی نواری بر سرت آزاردهنده است!
    این‌جاست فرق من و تو؛
    من زیبایی را برای خود و خانواده‌ام می‌خواهم و تو برای غیر.
    من آزادی روح‌ام را می‌خواهم و تو آزادی نفس‌ات را.
    من آسایش دو دنیا را می‌خواهم و تو آسایش دنیای دنی را(هرچند که از همان هم محرومی!).
    من رضای الله را می‌خواهم و تو رضای الاه را.یادت بیاورم؛
    حجاب را من نخواسته‌ام؛معبود و معشوق‌ات خواسته‌است.
    عاشق هم که جز رضای معشوق، چیزی نمی‌خواهد!
    تمام رنگ های دنیا رو سیاه می شوند
    وقتی سیاهی چادرم؛
    قد علم می کند
    چه خوب می دانستند قدیمی تر ها:
    ‏”‏ بالاتر از سیاهی رنگی نیست ”
    بانو!..دختری که در پس پرده حجاب مخفی می شود
    ممکن است در زمین گمنام باشد،
    اما مطمئنم در آسمان مشهور است
    پدر ها ومادرها تعامل وارتباطتان را با فرزندانتان بیشتر کنید
    وبا آنها ارتباط قلبی داشته باشید..به آنها محبت کنید بی هیچ چشم داشتی
    تا با بی حجابی و بی حیایی درخیابان دنبال محبت نگردند
    نظر دهید »
    متن که به صورت طنز و کمی شباهت به شعر :
    ارسال شده در 11 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    متن که به صورت طنز و کمی شباهت به شعر :

    به به ای خانم قشنگ و ملوس

    که قدم می‌زنی به مثل عروس

    ای که در پیش آینه با تاپ

    کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

    روی اجزای صورتت یک یک

    ریمل وسایه و رژ و پن‌کک

    شده‌ای – چشم خواهری! – خوشگل

    می‌بری از بزرگ و کوچک دل

    می شود بند عفت از این ناز

    چون کمربند سبز تهران باز!

    نگو اصلا که: “ذاتا این مدلم”

    خودم این‌کاره‌ام عزیز دلم

    من که این قدر خویشتن دارم

    باز، دیوانه می‌شوم دارم!

    که اگر موجبات ننگی تو

    پس چرا این قدر قشنگی تو؟!

    خواهرم توی این بریز و بپاش

    تا حدودی به فکر ما هم باش

    پیش خود فکر کن که مرد غریب

    گر ببیند تو را به این ترتیب

    از لبش آب راه می‌افتد

    طفلکی در گناه می‌افتد

    من خودم بی خیال دنیاشم

    نه که منظور من خودم باشم

    مشکل از سوی جوجه کفترهاست

    غصه‌ام معضل جوانترهاست

    که به یک جلوه ی زن از مریخ

    خل و دیوانه می‌شوند از بیخ

    رشته را می‌کنند هی پنبه

    بس که ناواردند و بی جنبه

    ما که داریم خانه‌ای در بست

    _تازه ویلای دوستان هم هست_

    غالبا عصرها همانجایم

    هفته‌ای یک دو روز تنهایم

    الغرض این از این همین دیگر

    روسری را جلو بکش خواهر!

    باز هم متذکر میشویم که این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد هیچگونه توهین به شخص یا اشخاصی راندارد

    1 نظر »
    طعم مرگ.....
    ارسال شده در 11 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    http://gigpars.com/upload/1qdu_sigkg3_535.jpg

    خواهرم !

    شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!

    خسته نشدی از حقارت و ضلالت . . ؟!

    خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه ؟!

    خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند . . .

    مرگت که رسید ؛

    جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند

    آنوقت تو هستی و کوهی از گناه !

    تو هستی نگاه های تحقیر آمیز . .

    تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهداء

    کمی به خودت بیا….

    1 نظر »
    بر سر غیرت مردان ایرانی چه آمده است؟
    ارسال شده در 11 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت جسد بی جان و عریان دختری را به تیرک بلندی بسته و در آن سوی کارون مقابل چشمان رزمنده های ما گذاشته بودند!
    تکاوران نیروی زمینی ارتش با تقدیم 3 شهید بالاخره آن جسد را پایین آوردند …!
    سه شهید برای “جسد” یک دختر مسلمان ایرانی…!

    حال چه بر سر غیرت جوانان ما آورده اند
    که خود، خواهان عریان بودن دختران در جامعه شده اند…؟

    1 نظر »
    چه ها آمد چه ها رفت؟؟؟؟
    ارسال شده در 11 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع
    چه ها آمد چه ها رفت؟؟؟؟

    دروغ آمد: ….   اعتبار رفت
    شعار آمد: ….  عمل رفت
    شراب آمد: …. شخصیت رفت
    تلویزیون آمد: …. خواب رفت
    زنا آمد: …. ازدواج رفت
    سود آمد: …. برکت رفت
    مد آمد: …. آبرو رفت
    پرخوری آمد: … سلامتی رفت
    رشوه آمد: …. حق رفت
    دیر خوابی آمد: .. نماز صبح رفت
    اسراف آمد: …. قناعت رفت
    نژاد پرستی آمد: .. برادری رفت
    ماهواره آمد: .. حجاب رفت
    فارسی وان آمد: … حیا رفت
    گاوصندوق آمد: … زکات رفت
    تالار آمد: …. غیرت رفت
    تلفن آمد: … صله رحم رفت
    اندیشه کنیم!!
    چه ها آمد ، چه ها رفت..!؟
    نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 138
    • 139
    • 140
    • ...
    • 141
    • ...
    • 142
    • 143
    • 144
    • ...
    • 145
    • ...
    • 146
    • 147
    • 148
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...