-چون رفت بالا دست مَه در دست خورشید
-حک گشت بر قاب زمان ,تصویر امید
-دریا تمامش ,وامدار ِبرکه ای شد
_"الیوم اکملتُ لکم"وقتی خروشید
-حالا که جنسِ باورِبعضی,زِشیشه است
-باید سراسر بشکند, این جام ِتردید
-بَدر و اُحُد-احزاب ِخندَق ,در کمینش
-آری از آن روزی که ,مثل شیر غُرّید
باید که حق روشن شود,امروز با کیست
-حق با علی و,باعلی-حق است ,جاوید
-وصف علی, تنها به قرآن, میتوان گفت
-در منزلت,همرنگِ باران,مثل توحید
-من, قصد قربت کرده ام باشعر -زیرا
-"حَسّان” به لبخندِپیمبر ,گشت,تأیید
-سِرّ شبِ معراجِ پیغمبر ,علی بود
-در عرش هم,صوت ِعلی ,یکباره پیچید
-بیدار شد, معنای مردی و شجاعت
-وقتی علی,در بستر خورشید ,خوابید
-در سایه اَش,عالَم سراسر نور دارد
-اصلا خدا با خلقتش,مهتاب پاشید
-باید علی,منظومه ای از عشق باشد
-تاهم بچرخد کعبه دورَش,هم که ناهید
-خُمِّ غدیر,آیینه دار ِ قامتش شد
-بر عرشیان ,حتما خدا,آن لحظه بالید
-تاج سحابی را که دلدارش به او داد
-بر سر نَهاد و تا همیشه ,مِهر بارید
-اِکمال دین,اِتمام ِنعمت,یأسِ شیطان
-روزی که ,دست ِ ماه شد در دست خورشید
شاعر:فاطمه زارع زردینی
(معاون فرهنگی مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها یزد)
#غدیر_عید_ولایت
#شعر_ولایت
#فقط_به_عشق_علی