پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 149
  • دیروز: 540
  • 7 روز قبل: 1318
  • 1 ماه قبل: 3184
  • کل بازدیدها: 91031
  • دریای چشمان مردان هوس باز ساحل ندارد
    ارسال شده در 10 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    خواهرم

    میان نگاه پر مهر امام زمان و نگاه شهوت آلود مردان هوس باز کدام را انتخاب میکنید؟

    اگر نگاه امام زمان را میخواهید پس حجاب خود را حفظ کنید.

    ‏(دریای چشمان مردان هوس باز ساحل ندارد)

     

    نظر دهید »
    حرف هایی دخترانه
    ارسال شده در 10 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ، هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه

    رود ، صحنه پیوسته به جاست ، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد…


    اگر آن نغمه ی خرم تو باشی! بی گمان اُمل عالم ، منم.

    ولی،باشد. مانعی نیست. تو بمان نغمه ی خرم،من همان اُمل عالم. نفروشم حجاب

    را به پر طاووسی. تو چطور دادی به کرکس؟ ندهم عفت خود را احدی. من کنم کفشی

    بر پا ، ساده ، هموار ، بی بلندی ، بی آهنگ.

    تا نسازند برایم پاپوشی. تا نسازم به خودم مشغول،گوشی. تا شباهنگام،بخوابم با

    خیالی آسوده. من کِشم پوششی بر پا که نامش هست جوراب. پای من نیز چون تنِ

    من است. تن من را همه کس لایق دیدن نیستند. من کنم چادری بر سر. من نپوشم

    همه رنگ و همه طرح. من کمی ساده پوشم. من در آن اوج شلوغی ، سر به هر سو

    نجنبانم ، نه!

    گاه از گوش راست ، نغمه ای آید و گاه از گوش چپم! نغمه را خوب شناسم. نغمه ها گاه

    صدای گرگ و خوک است.

    من همان به که اُمل باشم ، تو همان نغمه ی خرم.

    تو همان آلبالو…  تو همان شفتالو…. تو همان به که گرگها ، نغمه سرایت باشند. تو

    همان به که پاچه خوارت باشند. من کی ام؟ اُمل عالم.

    ولی باز هم بگویم و تو نشنو:

    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد. خرم آن نغمه که روسیاه نباشد در یاد. نغمه ای

    تو بخوان که برایت توشه ی راه گردد.

    - توشه ی راه به کجا؟؟؟

    ای بابااااااااا


    نظر دهید »
    خنکای بهشت گوارایتان!
    ارسال شده در 10 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع
    تو مےتوانے روسرے نصفہ نیمہ ات را هے بردارے و دوباره بزارے

    مےتوانے گاهے بادبزنش کنے

    مےتوانے مانتوے سفید کوتاه نازک چسبان بپوشے تا گرمت نشود

    فرض کن اینہا بلد نیستند مثل تو باشند

    فرض کن اینہا عادت کرده اند بہ این پارچہ ے سیاه در این گرما

    فرض کن گرمشان نمےشود

    فرض کن تو روشنفکرے و اینہا امل

    آخر تو چہ مےدانے چادر ترنم عطر یاس در فضاے غبار آلود دنیاست

    آخر تو چہ مےدانے حجاب خنکا و زیبایے بہ وجود هر دختر مےنشاند

    تو مےتوانے خوش باشے بہ عرق نکردن در دنیا

    خنکاے بہشت گوارایتان دختران چادرے!

    نظر دهید »
    شاید جواب یک شبهه
    ارسال شده در 10 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع



    نوشته بود: ســــــــلامتی پســــری که لاشــــــی بازی رو بلد بود

    اما واسه هیچ دختری امتـــــــحانش نکرد……..!

    نوشتم: ســــلامتی دخـــتـری که میتونســـت مثل بقیه باشه

    امـــّــا اجازه ی لاشی بازی رو به هچ پسری نداد…..!

    نظر دهید »
    از خواهران گرامى خواهشمندم كه حجاب خود را حفظ كنند، زیرا كه‏ حجاب خون‏بهاى شهیدان است."
    ارسال شده در 10 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    اگر 1نفر 2 هزار تومن بهمون قرض بده تاعمر داریم خودمونو مدیونش می دونیم
    اما شهدا که جونشون رو برای این مردم دادند خیلی ازحرفاشون رو زمین مونده:
    شهید متین ابراهیم زاده:
    “به خدا قسم اگر می‌دانستم با هر قطره خونی كه ریخته می‌شود بی‌حجابی آغوش حجاب را در بر می‌گیرد،حاضر بودم هزاران هزار بار كشته شوم”

    شهید حمید رستمى:

    “به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مى‏دهم كه، حجاب را حجاب‏را، حجاب را، رعایت كنید.”

    شهید على روحى نجفى

    “از خواهران گرامى خواهشمندم كه حجاب خود را حفظ كنند، زیرا كه‏حجاب خون‏بهاى شهیدان است.”

    نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 142
    • 143
    • 144
    • ...
    • 145
    • ...
    • 146
    • 147
    • 148
    • ...
    • 149
    • ...
    • 150
    • 151
    • 152
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...