پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 526
  • دیروز: 160
  • 7 روز قبل: 825
  • 1 ماه قبل: 2668
  • کل بازدیدها: 90491
  • ...
    ارسال شده در 8 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

    خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

    خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

    خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

    اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

    بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد

    تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و

    به محـــل زندگیش بازگردد.

    روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…

    شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!

    دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…

    دردش گفتنی نبود….!!!!

    رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح

    نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…

    چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

    خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

    دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را

    به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…

    امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!

    انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!

    احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب

    شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

    یک لحظه به خود آمد…

    دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

    نظر دهید »
    خواهرم
    ارسال شده در 8 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    خواهرم!

     

    ای عاشق مدهای رنگارنگ

    ای فریفته لباسهای  روشن وتنگ

    که از دنیا به شوق آمده ای

    هیچ اندیشیده ای که این شوق ،

    حزن آخرت را به همراه دارد ؟

    به شبی بیندیش که

    از پس آن فردایی نباشد و

    به خانه ای بیندیش که

    از آن تنگ تر وتاریک تر نباشد

    ای که به بازی لباس پرداخته و

    به جامه شهرت دلباخته ای !

    از آن بترس که

    این بازیها در گناه مشهورت سازد

    ومهر سیاه معصیت برنامه اعمالت زند

    نظر دهید »
    خواهرم بیدار شو
    ارسال شده در 8 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    خواهرم !

    سادگی را زیور خویش ساز تا محتاج

    نگاه دیگران نباشی

    چرا که زنان بزک کرده فُقرای جامعه اند که

    چونان مساکین چشم به نگاه دیگران دوخته اند

    خواهرم !

    خوب بیندیش که روزی طراوت جوانی

    با وجودت وداع میگوید وکبوتر زیبایی آز

    آشیانه ات پر میکشد وچروکهای ناخوانده

    بر چهره ات می نشیند

    چگونه کوتاه زمان جوانی را عرصه تاخت وتاز

    تحرکات جنسی خویش ساخته ای

    بیدار شو و شرم وحیا پیشه کن

    که جلوه گری تو شهوت مردان را بیدار و

    نوجوانان معصوم را به بلوغ زودرس

    جنسی می کشاند

    از خدا نمی ترسی ؟؟؟

    1 نظر »
    نگاه نامحرم
    ارسال شده در 8 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع


    برادرم ، من در این گرمای تابستان چادر سر میکنم ، سخت است

    ولی تنها 3 ماه است ، چادر آزادی حرکت و دستانم را می گیرد ،

    سخت است ولی نه زیاد،

    چادر سر کردن مسئولیت می آورد و انتظار ، ولی تمام اینها

    سخت تر از کار تو نیست ، سخت تر از کار تو نیست که باید در

    تمام طول سال سر به زیر راه بروی و از میان شیاطین متحرک

    کوچه ها و خیابان ها، از میان بانوانی که نتوانسته اند خودنماییشان

    را کنترل کنند ، سالم رد شوی ،

    از تو سخت تر نیست که همیشه باید مراقب خودت باشی

    وقتی می خواهی بیرون بروی یا فیلمی ببینی یا به اینترنت وصل شوی

    زیرا شیاطین برایت کمین کرده اند . از تو سخت تر نیست که در این

    هجوم بی مهابای وسوسه های دلفریب و پلیدی های نا جوانمردانه

    باید پاک باقی بمانی.

    و خداوند مرد را قوی آفرید زیرا وظیفه ات بسی سنگین تر است

    و اگر در این آزمون ها پیروز شدی ،مردی خدایی میشوی!
    نظر دهید »
    دل پاک
    ارسال شده در 8 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    بابا دلت پاک باشد. دل پاک باشد ، کافی است!


    نکته :

    آن کسی که تو را خلق کرده است،

    اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت:

    «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته:

    «آمَنُوا وَ عَمِلُوالصَّالِحات»،

    یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت

    نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 147
    • 148
    • 149
    • ...
    • 150
    • ...
    • 151
    • 152
    • 153
    • ...
    • 154
    • ...
    • 155
    • 156
    • 157
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...