پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 143
  • دیروز: 65
  • 7 روز قبل: 810
  • 1 ماه قبل: 2558
  • کل بازدیدها: 90331
  • مولا جان،
    ارسال شده در 7 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    مولا جان،


    بار ها آمدی و نبودم


    در تقلای این زندگی


    نیازمند تو اما بی تو بودم !


    بارها آمدی ونیامدم


    بر دلم بارها نشستی و


    بی تو بودن را گریستم


    میدانم آمده ای…بسیار نزدیک…


    پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد…


    پشت در، دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…


    میدانم آمده ای …


    دعا کن من هم بیایم به پیشواز تو !

    نظر دهید »
    یا امام زمان ادرکنی....
    ارسال شده در 7 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند


    این خاک احترام به دریا نمی کند

     

    نامت برای دفع بلا روی طاقچه است

     

    ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند . . .

     

    اَللّــهُمَّ عَــجِّل لِــوَلیِّکَــ الــفَـرَج

     

     

    http://upcity.ir/images2/42629893219574779286.jpg

    نظر دهید »
    یا امام زمان ....
    ارسال شده در 7 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    چه مسخره است !


    سئوال امتحان را می گویم


    جای خالی را پر کنید :


    جای تو تا ظهور


    فقط ” ……. “ است .


    خالی است

     


    http://upload7.ir/images/29504644752236395654.jpg

    نظر دهید »
    یا امام زمان ....
    ارسال شده در 7 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    امروز جمعه نیست …

     

    ” آقای “ من …

     

    قرار نیست که فقط غروبهای ” پنجشنبه “ تا غروب ” جمعه “

     

    سراغت را بگیریم …

     

    قرار نیست فقط ” جمعه ها “ انتظار ” ظهورت “ را بکشیم …

     

    آری …

     

    ” شنبه “ هم می شود از ” دوریت “ ناله سر داد …

     

    ” یکشنبه “ هم می شود ” انتظارت “ را کشید …

     

    ” دوشنبه “ هم می شود دنبال ” گمشده “ گشت …

     

    ” سه شنبه “ هم می شود با ” آقا “ درد دل کرد …

     

    ” چهار شنبه “ هم می شود به خاطر ” آقا “ گناه نکرد …

     

    یا بن الحسن

     

    دوریت ” درد ” بی ” درمان ” است

     

    ای ” پسر فاطمه ”

     

    امروز ” جمعه ” نیست اما … ” دلم ” برایت ” تنگ ” است

     

    السلام علیک یا ابا صالح المهدی ( عج )

    نظر دهید »
    پس کو خدا؟
    ارسال شده در 6 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    چه فریاد ها که در سکوت نزدم…

    چه گریه ها که در خنده بروز ندادم…

    من محکوم به سکوت در دنیای ابدی …

    و خدایی که در گوشم زمزمه می کرد….

    تا منو داری غم نداری////

    و هنوز من به دنبال اویم…

    چرا که غم ها عجیب بر سرم آوار شده اند…

    نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 156
    • 157
    • 158
    • ...
    • 159
    • ...
    • 160
    • 161
    • 162
    • ...
    • 163
    • ...
    • 164
    • 165
    • 166
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...