پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 215
  • دیروز: 93
  • 7 روز قبل: 284
  • 1 ماه قبل: 1160
  • کل بازدیدها: 93165
  • تفسیر ساده و روان دعای ندبه
    ارسال شده در 6 فروردین 1395 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    دعاي ندبه از جمله دعاهاي ارزنده اي است که امام جعفر صادق (ع) به دوستان و شيعيان تعليم داده و به آنان امر فرموده که اين دعا را در ا عياد چهارگانه؛ يعني عيد فطر، عيدقربان، عيد غدير و عيد جمعه بخوانند و به ما سفارش فرموده که در عصر غيبت با اين دعا با محبوب و مولاي خود راز دل گوييم و تجديد عهد کنيم.

     

    دعاي ندبه ، مجموعه کاملي از عقايد شيعيان است که در آن توحيد، نبوت انبياء و پيامبر اکرم (ص) ، ولايت امير المؤمنين علي (ع) و فتنه هاي پس از پيامبر ذکر شده و سپس با زيباترين و پرسوزترين واژه ها، دلهاي عاشق را به مناجات با امام زمان، عجل الله تعالي فرجه و دعا براي تعجيل در ظهور ايشان فرا مي خواند.



    اين دعا، ندبه و ناله منتظران و شيفتگاني است که بر مظلوميت ائمه معصومين ، عليهم السلام، اشک مي ريزند و در فراق امام عصر خويش، بي تابي مي کنند.

    در فرازي از اين دعا مي خوانيم:
    ليت شعري اين استقرت بک النوي …

    مهدي جان!
    اي کاش مي دانستم چشمان پاک کدامين خاک حضور سبز تو را به تماشا نشسته است و بر نرمي قدمهايت بوسه مي زند.

    مولاي من !
    اي کاش مي دانستم کدامين سرزمين غريب با وجود نازنين تو آشنايي دارد و آغوش خويش را براي مهرباني هايت گشوده است.

    … يابن الحسن!
    سخت است براي من که سايه تمام مردم از ميان کوچه نگاهم بگذرد، اما پنجره چشمانم به روي خورشيد زيباي تو بسته باشد و باغ دلم از بهار صدايت بي نصيب بماند.

    … اي يوسف دور از وطن!
    سخت است براي من که از اشک فراقت، بي طاقت شوم، در حالي که مردمان ياد تو را از خاطر برده باشند.

    … اي فرزنده ماههاي تابان !
    عمري است که به انتظار طلوع تو در ساحل حسرت نشسته ايم.
    قلبهاي تشنه ما به اشتياق ظهور تو مي تپد و کبوتران دعا، قنوت دستهايمان را رو به درياي خدا مي برند.
    کي مي شود که موج صداي گرم تو برخيزد و زلال قطره هاي ناب تو سيرابمان کند؟

    … اي آرزوي مشتاقان !
    کي مي شود که آسمان دلهايمان از نسيم صبحگاهي سلام تو معطر شود و شب چشمانمان به جمال ماه تابان تو روشن گردد؟

    … اي اميد منتظران !
    کي مي شود که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان و منکران حق بنشيند و پرچم عدل و دادگري بر فراز شهر و ديار مؤمنان سايه افکند!

    … يا صاحب الزمان !
    آيا مي شود که در حرم امن تو اجازه ورود بيابيم و پروانه وار گرد کعبه وجود مقدست طواف کنيم؟  

     

    2 نظر »
    جمعه ای دیگر گذشت ولی یوسف زهرا نیامد
    ارسال شده در 4 فروردین 1395 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    پپ

     



     

     

    جمعه ای دیگر گذشت ولی یوسف زهرا نیامد

     

     

     

    از جمله القاب امام زمان علیه السلام، «یوسف زهرا» است. شباهتهایی بین حضرت یوسف و امام زمان علیهما السلام وجود دارد که حاکی از حال و برنامه های امام و شیعیان و محبان آن بزرگوار است.

     

     

     


    امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت مهدی علیه السلام مانند حضرت یوسف است. وقتی برادرانش بر او داخل شدند، حضرت یوسف برادران را شناخت ولی برادران او را نشناختند. امام زمان علیه السلام نیز در بازارهای شما راه می رود، معامله می کند، با شما صحبت می کند، روی فرش شما راه می رود، شما را می شناسد ولی شما او را نمی شناسید.

     



    «وقتی برادران یوسف وارد مصر شدند حضرت یوسف علیه السلام آنها را پذیرفت. هنگام برگشتن برادران فرمود؛ اگر آمدید، بنیامین را بیاورید تا به شما گندم بیشتری بدهم والا گندم نمی دهم. برادران که بنیامین را آوردند حضرت یوسف دستور داد پیمانه گندم را در بار وی بگذارند و سپس بنیامین را به اتهام سرقت نگه داشتند. خودش را به بنیامین معرفی نموده و او را در آغوش کشید». این خلاصه ای از داستان یوسف و برادرانش بود و اما چند نکته مهم:

     

     

     

    1-یوسف برادرانش را شناخت ولی برادران او را نشناختند. حضرت مهدی علیه السلام نیز همه ما را می شناسد و در بازارهای ما رفت وآمد می نماید، صحبت می کند ولی ما او را نمی شناسیم. در روایت نقل شده: وقتی آن حضرت ظهور نماید، تمام مردم او را می شناسند چون قبلا ایشان را دیده اند.

     



    فردی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط، ختمی گرفت تا امام زمان علیه السلام را ببیند. بعد از چهل روز مولا را ندید. به استادش شیخ رجبعلی گفت که امام علیه السلام را ندیدم. استاد گفت: آن شب که در مسجد بودی و نماز می گزاردی فردی کنار شما نشسته بود که به شما فرمود: انگشتر در دست چپ کراهت دارد، و شما گفتید: «و کل مکروه جائز». آن شخص امام زمان علیه السلام بود.

     



    2- یوسف همه را پذیرفت. با آنکه برادران یوسف تصمیم به قتل او گرفتند و نهایتا او را در چاه افکنده، پیراهنش را درآوردند، او را به بهایی اندک فروختند و چندیدن سال بین یوسف و پدرش جدایی افکندند ولی حضرت یوسف آنها را پذیرفت و به آنان گندم داد.

     



    امام زمان ارواحناالفداه نیز تمام افراد را می پذیرد. هرگونه که باشند می توانند وارد خانه امام زمان علیه السلام شوند. این فرهنگ اهل بیت علیهم السلام است که هرکس با هر صفت و گناهی درب خانه آنان را بزند، جوابش را می دهند. فردی محضر امام محمدباقر علیه السلام مشرف شد. گفت: یابن رسول الله کسی از من طلبکار است و انسان ظالمی است و مرا اذیت میکند. امام محمدباقر علیه السلام بدهی اش را پرداخت نمود. آن فرد گفت: یابن رسول الله اگر دوباره احتیاج داشتم می توانم به شما مراجعه کنم؟ امام فرمودند: به حقی که من گردن تو دارم هر وقت احتیاج داشتی در خانه ما بیا. امام رضا علیه السلام در حدیثی به امام جواد علیه السلام سفارش نمود: خودت را در اختیار مردم قرار بده. از دربی خارج شو که فقرا صف ایستاده اند و به آنان کمک کن.

     



    3- حضرت یوسف فرمود: محبوب من بنیامین را بیاورید. هروقت نزد امام زمان علیه السلام می رویم، محبوب امام زمان علیه السلام را ببریم. امام زمان علیه السلام از ما عمل، صداقت، تقوا- انصاف- تلاش و… می خواهد. استادی قلم تراش را گم کرد. هرچه گشت آن را نیافت. روزی شاگردش به او گفت: قلم تراش شما فلان جاست. استاد فهمید که شاگردش با امام زمان علیه السلام در ارتباط است. به شاگردش گفت: امام زمان علیه السلام را دیدی بگو: من دوست دارم ایشان را ببینم. بعد از چند روز از شاگرد پرسید آیا درخواست ما را به امام زمان علیه السلام گفتی؟ شاگرد گفت: آری و امام زمان علیه السلام فرمودند: به استادت بگو، اعمالش را اصلاح کند من خودم به دیدنش خواهم آمد.

     



    امام زمان علیه السلام باب الله است. و امام حسین علیه السلام باب امام زمان علیه السلام است. هروقت می خواهیم در خانه امام زمان علیه السلام برویم با توسل به امام حسین علیه السلام راحت تر است.

     



    4- یوسف تهدید کرد اگر بنیامین را نیاورید به شما گندم نمی دهم. مواظب باشیم، اگر در جستجوی محبوب مولا امام زمان علیه السلام نباشیم از درگاه آن مولا دور شده و الطاف خاصه آن حضرت به ما نخواهد رسید.

     



    5-برادران یوسف عافیت جو بودند. برادران یوسف او را در چاه انداختند، چون برایشان سود نداشت. خدا نکند روزی شیعیان امام زمان علیه السلام عافیت جو باشند نه عافیت سوز و امام زمان علیه السلام را برای منافع مادی بخواهند.

     



    کسانی ضرر می کنند که انتظار امام زمان را دارند ولی برای منافع مادی خود. که امام علیه السلام ظهور کرده و مشکلات مالی و زندگی مردم را حل کرده و با خیال راحت زندگی کنند.

     



    6- یوسف بنیامین را در آغوش گرفت و خود را معرفی نمود. حضرت یوسف، فقط بنیامین را در آغوش گرفت و خودش را به او معرفی نمود. بر همه است سعی کنند کاری کنند که در آغوش امام زمان علیه السلام قرار گیرند. امام زمان علیه السلام فرمودند: من دوست دارم به خانه شیعیان بروم، روی فرششان، کنار سفره شان بنشینم، با آنان غذا بخورم ولی افسوس که گناهانشان نمی گذارد.

     



    گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم

     



    7- یوسف برای رسیدن بنیامین به او، پیمانه را در بارش گذاشت و به او اتهام زد… کسی که عاشق امام زمان علیه السلام است همیشه باید منتظر امتحانات سخت باشد.

     



    هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

     



    قدم زدن در وادی انتظار و محبت امام زمان علیه السلام دلی همچون عباس، شجاعت و شهامتی همچون عباس و حمزه و جعفر طیار، عشق به شهادتی همچون قاسم وعلی اکبر و… می خواهد.

     



    میرحامدحسین به عشق ولایت آنقدر نوشت که استخوان دو انگشت دستش پودر شد. تمرین کرد و با دست چپ می نوشت. و حاصل کارش 40 جلد کتاب عبقات الانوار شد.

     



    علامه امینی به عشق امیرالمؤمنین علیه السلام برای جمع آوری حدیث چه مسافرتهایی نمود و کتاب الغدیر را نوشت. ایشان می فرمایند: هروقت الغدیر را می نوشتم حضرت علی علیه السلام در کنارم نشسته بودند و الغدیر را دیکته کرده و من می نوشتم.

     



    علامه حلی کتابی را که استاد سنی اش بر علیه شیعه نوشته بود گرفت تا یک شبه تمام آن را رونویسی کند. ولی شب خوابش برد. صبح که بلند شد تأسف خورد که چرا کتاب را تمام نکرده. وقتی کتاب را برداشت دید کتاب نوشته شده و در آخر این جمله است: «حرره صاحب الزمان».

     



    8- بنیامین شویم نه براردان یوسف. هدف انسان باید این باشد که بنیامین شود که هم در آغوش امام قرار گرفته و هم امام زمان علیه السلام هرجا نشست در گوشش زمزمه کند: «أنا بقیه الله».

     

     

    نظر دهید »
    آیا دعای ما در ظهور امام زمان(عج) تأثیر دارد؟
    ارسال شده در 4 فروردین 1395 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    ظهور امام زمان,امام زمان,دعای ظهور امام زمان

    دعا ظرفیت شیعیان را در پذیرش آموزه امامت و مهدویت پرورش می‌‎دهد، چنانچه جامعه از دعا لب فرو بسته، فرج امام زمان را به ‌عنوان خواسته خویش مطرح نکند، توفیقی برای اجابت خداوند نسبت به این نیاز بنیادی جامعه نخواهد بود.

     هر انقلاب و نهضتی برای رسیدن به اهداف عالی خود، به مقدمات و آمادگی‌هایی نیاز دارد، دعوت و قیام جهانی و فراگیر امام موعود نیز به زمینه‌ها و شرایطی نیاز دارد که بخشی از آن‌ها را افراد جامعه آماده می‌کنند، اقشار گوناگون ملت با تشکیل یک حکومت و انقلاب برخاسته از متن جامعه که بر احیای ارزش‌های فراموش شده مبتنی است و در راستای اهداف و شعار‌های بلند امام عصر حرکت می‌کند، می‌توانند شرایط و زمینه را برای ظهور امام عصر فراهم کنند،‌ بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) در این باره می‌نویسد:

    رسول خدا(ص) فرموده است: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون [یمهّدون] للمهدی یعنی سلطانه»؛(1) گروهی از مردم از طرف مشرق خروج می‌کنند، پس برای مهدی حکومتش را آماده می‌کنند.

    در این راستا، امام راحل، معمار بزرگ انقلاب و بنیان‌گذار این نظام الهی می‌گوید: ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشور‌های اسلامی می‌شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله است، به سیطره، سلطه و ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌دهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان هموار می‌کنیم.(2)

    همچنین در بخشی دیگر از سخنان خود، انقلاب ایران را شروع انقلاب امام موعود می‌داند و می‌گوید: «انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچم‌داری حضرت حجت علیه‌السلام است که خداوند، به همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد».(3)

    مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای دامت‌برکاته نیز می‌گوید: «… اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک‌شدن ملت‌های مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود ـ ارواحنا له الفداء ـ به وسیله ملت ایران برداشته شده است و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است».(4)

    ایشان رابطه این دو انقلاب را این گونه تبیین می‌کند:  انقلاب ما، در راه آن هدفی که امام زمان برای تأمین آن هدف مبعوث می‌شود و ظاهر می‌شود یک مقدمه لازم و یک گام بزرگ بوده است، ما اگر این گام بزرگ را برنمی‌داشتیم، یقیناً ظهور ولی عصر به عقب می‌افتاد، شما مردم ایران و مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه زحمت کشیده‌اند، بدانید و شما ‌ای امام بزرگوار امت! بدانید ـ که بهتر از ما می‌دانید. ـ شما موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولی عصر شدید، شما یک قدم، این بار را به منزل نزدیک‌تر کردید».(5)


    در نتیجه انقلاب اسلامی ایران همچنان که برخاسته از اعتقاد به امامت است، زمینه‌ساز قیام و حکومت امام مهدی(عج) نیز است.

    *آیا دعای ما، در ظهور امام زمان(عج) تأثیر دارد؟
    دعا در اندیشه اسلامی به عنوان رابطه انسان با خدا و خاستگاه ارزش‎‌ها شناخته شده است، انس و الفت با دعا، موجب تسریع در امر فرج و ظهور امام زمان خواهد شد. در روایتی از امام عصر آمده است: «و أکثرو الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم»؛(6) برای تعجیل فرج دعا کنید، چرا که آن، موجب گشایش امر شما خواهد بود.


    مرور ادعیه مهدوی نشان می‌‎دهد، دعا ظرفیت شیعیان را در پذیرش آموزه امامت و مهدویت پرورش می‌‎دهد، چنانچه جامعه از دعا لب فرو بسته، فرج امام زمان را به ‌عنوان خواسته خویش مطرح نکند، توفیقی برای اجابت خداوند نسبت به این نیاز بنیادی جامعه نخواهد بود، در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «ولو ان عبدا سد فاه و لم یسأل لم یعط شیئأ فسل تعط»؛(7) اگر بنده خدا، لب به دعا نگشاید و از خداوند متعال نیاز خود را درخواست نکند، خدا به او چیزی عطا نخواهد کرد.

    اهتمام به دعاهای مهدوی در اندیشه اسلامی تا آنجا پیش می‌‎رود که یونس‌ بن ‌عبدالرحمن می‌‎گوید:‌ امام رضا(ع) همواره دستور می‌‎داد برای امام دوازدهم دعا کنند.(8)

    به همین روی در اندیشه اسلامی وارد شده است: از دعا ملول نباشید، چرا که دعا نزد خداوند متعال جایگاه ویژه‌ای دارد.(9) از دقت در مجموع روایات معلوم می‌‎شود، دعا تأثیر بسزایی در تعیین سرنوشت و تغییر و تحول و تعالی جامعه اسلامی داشته، حتی موجب تغییر تقدیر می‌شود، بنابراین انس و الفت با دعا، موجب تغییر وضعیت کنونی جامعه و بهبود زمینه برای ظهور می‌شود و تمسک و توسل به خداوند متعال و اهل بیت در قالب دعا، موجب تسریع ظهور امام زمان(عج) خواهد شد.

    منبع:farhangnews.ir

    نظر دهید »
    اهمیت صبر و بردباری در کلام احادیث
    ارسال شده در 4 فروردین 1395 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع


    صبر, حدیث درمورد صبر, احادیث درباره صبر

    اهمیت صبر و بردباری در کلام احادیث
    رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
    اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ: صَبرٌ عِندَ المُصيبَةِ، وَصَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ وَصَبرٌ عَنِ المَعصيَةِ؛
    صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصيبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترك گناه.
    كافى، ج2، ص91، ح15

     

    ********************************

    امام على عليه السلام :
    اَلصَّبرُ اَن يَحتَمِلَ الرَّجُلُ ما يَنوبُهُ وَيَكظِمَ ما يُغضِبُهُ؛
    صبر آن است كه انسان گرفتارى و مصيبتى را كه به او مى رسد تحمل كند و خشم خود را فرو خورد.
    غررالحكم، ج2، ص69، ح1874

     

    ********************************
    رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
    عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا يَكسِلَ، وَالثّانيَةُ أن لا يَضجَرَ، وَالثّالِثَةُ أن لا يَشكُوَ مِن رَبِّهِ تَعالى؛ لأِنَّهُ إذا كَسِلَ فَقَد ضَيَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم يُؤَدِّ الشُّكرَ، وَإذا شَكا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهُ؛
    صبور سه نشانه دارد : اول آن كه سستى نمى كند ، دوم آن كه افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن كه از پروردگار خود شِكوه نمى كند ؛ زيرا اگر سستى كند، حق را ضايع كرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شكر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شكوه كند او را معصيت كرده است .
    علل الشرايع، ج2، ص498، ح1

     

    ********************************

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
    اَلصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ: اَلشَّوقُ ، وَالشَّفَقَةُ ، وَ الزَّهادَةُ ، وَ التَّرَقُّبُ ، فَمَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ ، وَ مَن أشفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ، وَ مَن زَهِدَ فِى الدُّنيا تَهاوَنَ بِالمُصيباتِ، وَمَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ فِى الخَيراتِ؛
    صبر چهار شعبه دارد : شوق، ترس، زهد و انتظار ، هر كس شوق بهشت داشته باشد ، از هوا و هوس دست مى كشد و هر كس از آتش بترسد، از حرام ها خود را نگه مى دارد و هر كس به دنيا بى اعتنا باشد ، گرفتارى ها را به چيزى نگيرد و هر كس منتظر مرگ باشد ، در كارهاى خير بكوشد .
    كنزالعمال، ج1، ص285، ح1388

     

    ********************************

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
    ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ جَمَعَ اللّه  لَهُ خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ: اَلرِّضا بِالقَضاءِ وَالصَّبرُ عِندَ البَلاءِ وَالدُّعاءُ عِندَ الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ؛
    كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خير دنيا و آخرت را براى او فراهم مى كند: خشنودى به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى .
    بحارالأنوار، ج68، ص156، ح71

     

    ********************************

    امام كاظم عليه السلام :
    اِصبِر عَلى طاعَةِ اللّه ، وَاصبِر عَن مَعاصِى اللّه ؛ فَإنَّمَا الدُّنيا ساعَةٌ، فَما مَضى مِنها فَلَيسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَما لَم يَأتِ مِنها فَلَيسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلى تِلكَ السّاعَةِ الَّتى أنتَ فيها فَكَأَنَّكَ قَدِ اغتَبَطتَ؛
    بر طاعت خدا صبر كن و در ترك معاصى او شكيبا باش ؛ زيرا دنيا لحظه اى بيش نيست. آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نيامده نيز خبرى ندارى . پس لحظه اى را كه در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان كه گويى خوشبخت و خوشحالى .
    بحارالأنوار، ج75، ص311، ح1

     

    ********************************

    امام على عليه السلام :
    فَصَبرا عَلى دُنيا تَمُرُّ بِلوائِها كَلَيلَةٍ بِأَحلامِها تَنسَلِخُ؛
    در برابر دنيايى كه گرفتارى آن، مانند خواب هاى پريشان شب مى گذرد شكيبا باش.
    بحارالأنوار، ج40، ص348، ح29

     

    ********************************

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
    إنَّ المَعونَةَ تَتى مِنَ اللّه  عَلى قَدرِ المَؤونَةِ وَإنَّ الصَّبرَ يَتى مِنَ اللّه  عَلى قَدرِ المُصيبَةِ؛
    براستى كه كمك از جانب خداوند به اندازه هزينه مى رسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتارى مى آيد.
    كنزالعمال، ج6، ص347، ح15993

     

    ********************************

    امام على عليه السلام :
    إنّكَ إن صَبَرتَ جَرَت عَلَيكَ المَقاديرُ وأنتَ مَأجُورٌ ، وإن جَزِعتَ جَرَت عَلَيكَ المَقاديرُ وأنتَ مَأزورٌ؛
    اگر صبر كنى مقدرات الهى بر تو جارى مى شود و اجر خواهى بُرد و اگر بيتابى كنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهكار خواهى بود.
    جامع الأخبار، ص316، ح882

     

    ********************************

    امام على عليه السلام :
    اَلصَّبرُ فِى المورِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ المورَ فَسَدَتِ المورُ؛
    نقش صبر در كارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بين مى رود، صبر نيز هرگاه همراه كارها نباشد، كارها تباه مى گردند.
    كافى، ج2، ص90، ح9

    منبع : aviny.com

    نظر دهید »
    چرا سوره توبه بسم الله ندارد؟
    ارسال شده در 4 فروردین 1395 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع


    چرا سوره توبه بسم الله ندارد, سوره توبه, معنی سوره توبه

    از آن جا که این سوره به هنگام اوج گرفتن اسلام در جزیره عرب و پس از درهم شکسته شدن آخرین مقاومت مشرکان نازل گردیده، محتوای آن دارای اهمیت ویژه و فرازهای حساسی است.

    نگرشی بر محتوای سوره توبه
    قسمت مهمی از این سوره  پیرامون باقی مانده مشرکان و بت پرستان و قطع رابطه با آن‌ها، و لغو پیمان‌هایی است که با مسلمانان داشتند، تا بقایای بت پرستی برای همیشه از محیط اسلام برچیده شود.

    قسمت دیگری از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن می‌گوید و به مسلمانان هشدار می‌دهد و نشانه‌های منافقان را می شمارد. در بخش دیگری از سوره مذکور، درباره اهمیت جهاد در راه خدا، سخن به میان آمده و در فرازی دیگر از این سوره برخی از انحرافات اهل کتاب (یهود و نصاری) از حقیقت توحید را یادآور می‌شود.

    همچنین دعوت مسلمانان به اتحاد و سرزنش تخلف کنندگان از جهاد و مباحث دیگری مانند: داستان هجرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آ له) مسأله ماه‌های حرام ـ که جنگ در آن‌ها ممنوع است ـ موضوع جزیه ـ نوعی عوارض ـ از اقلیت‌ها و پیروان ادیان دیگر و… در قسمت‌های بعد این سوره، مورد توجه قرار گرفته است. (تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 7، ص 271 ـ 280)

    سوره توبه در قرآن کنونی، نهمین سوره است; ولی در ترتیب نزول آن بر پیامبر(صلی الله علیه و آ له و سلم) بنا بر روایت ابن عباس، آخرین سوره‌ای است که نازل شده و بنا بر آن چه زرکشی نقل کرده.

    آخرین سوره‌ای که بر پیامبر نازل شده سوره مائده است و سوره توبه قبل از سوره مائده نازل شده است.( تاریخ قرآن، آیت الله معرفت، ص 58)

    چرا در ابتدای سوره توبه “بسم الله الرحمن الرحیم” نیست؟
    ما روایتی که دلالت بر حذف “بسم الرحمن الرحیم” و آیاتی از سوره‌ی توبه داشته باشد، در کتاب الإتقان سیوطی پیدا نکردیم ولی مضمون چنین روایتی در کتاب دیگری از کتب اهل سنت وجود دارد که در پاسخ باید بگوییم:

    1- از آنجا که این سوره، یک روش محکم و سخت را در مقابل دشمنان پیمان‌شکن و اظهار برائت و بیزاری از آنان و اعلام جنگ با آنان، در پیش گرفته است، و روشنگر خشم خداوند نسبت به این گروه است، با “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ” که نشانه صلح و دوستی و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خدا است، تناسب ندارد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌7، ص 273) و به همین جهت با “بسم الله الرحمن الرحیم” شروع نشده است. حضرت علی (علیه‌السلام) در این مورد می‌فرماید: “علت نیامدن بسم اللَّه آن است که: «بسم اللَّه برای امان و رحمت است ولی سوره برائت برای برداشته شدن امان، نازل شده است».( حاکم نیشابوری، مستدرک،ج2 ،ص330)

    2- این سوره در حقیقت دنباله سوره انفال است؛ زیرا در سوره انفال پیرامون پیمان‌ها سخن گفته شده، و در این سوره پیرامون القای پیمان‌های پیمان‌شکنان بحث شده است.( مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌7، ص 273) امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی می‌فرمایند:” انفال و توبه یکی هستند.” (مجلسی، بحارالانوار،ج 89 ،ص277)

     اسامی سوره توبه
    1.براءة، در کثیری از مصحف‌ها و در کلام سلف و…، این سوره، براءة نامیده شده است. (1) که به معنای «اعلام بیزاری» و مراد «سلب مسئولیت و بی‌اعتبار ساختن پیمان طرف مقابل ـ یعنی مشرکان ـ است.»

    ثعلبی، مسنداً (با سند پیوسته) از عایشه از رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) چنین آورده است:

    «ما نزل علیّ القرآن الاّ آیة آیة و حرفاً حرفاً خلا سورةِ البراءة و قل هو الله احد فإنهما نزلتا علیّ و معهما سبعون ألف صفّ من الملائکة کلّ یقول «یا محمد! إستوص بنسبة الله خیراً» ـ قرآن بر من حرف به حرف و آیه به آیه نازل گشت مگر سورة براءة و قل هو الله احد. این دو، درحالی بر من نازل شدند که فرشتگان در هفتاد هزار صف آن دو را همراهی می‌کردند و هر یک می‌گفتند. «ای محمّد! به نیکی به توصیف پروردگارت سفارش کن.»(2)

    در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می‌خوانیم: «الأنفال و براءة واحد.» نظیر این خبر از سعید بن مسیّب هم نقل شده است. (همو، همانجا) بر زبان صحابه نیز نام براءة رفته است.

    در اخباری از ابیّ بن کعب (3)، براء بن عازب(4) ، ابن عباس و عثمان بن عفّان(5) ، انس بن مالک(6) ، عمر (7)، در قصّه حج گزاردن مردم با ابوبکر و ضمن خبری صحیح که ابوهریره گفته است: «… در میان اهل مِنا علی بن ابی طالب (علیه السلام)، براءة را مکرّر اعلام کرد،» (8)

    در صحیح بخاری، از زید بن ثابت روایت شده است: «آخرین سوره‌ای که فرود آمد، سوره براءة بود.»

    بخاری، در کتاب التفسیر صحیح خود، عنوان سوره توبه را، براءة نهاده و نوشته است: «باب تفسیر سورة براءة.» نامیدن سوره توبه به براءة، از گونه نام گذاری یک سوره به نخستین واژه اوست. (همو، همانجا)،

    2.الفاضحة، سعید بن جبیر گوید به ابن عباس گفتم: «سورة التوبة» بی‌درنگ گفت: «تلک الفاضحة: ـ بله ـ آن رسواگر است. هماره نازل می‌شد تا آنجا که بیمناک شدیم یکی‌شان (منافقان) را از قلم نیاندازد و نام ببرد».

    این سوره را فاضحه نامند از آن روی که دو چهرگان را با آشکار کردن دو رویی‌شان، مفتضح ساخته است.(9) ابوالشیخ از عکرمة نقل کرده است که عمر گفت: « ـ پیامبر (صلی الله علیه وآله) ـ هنوز از نزول براءة فارغ نشده بود و ما می‌پنداشتیم [با ادامة نزول] یک تن از ما باقی نخواهد ماند که دربارة وی چیزی نازل نشود!!!» (10).

    3.العذاب، حذیفة بن یمان گوید: سوره توبه خوانندش حال آنکه سوره عذاب است از آن روی که برای عذاب کافران نازل گشت.(11)

    4. المُبعثِرة، منسوب به ابن عباس، زیرا که رازهای منافقان را می‌کاود و زیر و رو می‌کند.

    5.المقشقشة، منسوب به ابن عباس، و به معنای پیراینده، چنینش نامیدند، زیرا کسی را که بدان بگرود ـ و دل بندد ـ از نفاق و شرک ایمن می‌کند و سالم می‌دارد و از آن روی که در آن به یکتایی (اخلاص) و پیراستن وجود از غیر خداوند، فراخوانده‌اند.

    6. المُدَمدِمة، از سفیان‌بن عیینة، به معنای نابوده‌کننده و ویرانگرِ ـ باطل ـ .

    7.الحافرة، از حسن [بصری] زیرا دلهای منافقان را می‌کَنَد و آنچه را پوشانده‌اند هویدا می‌سازد. یادآور می‌شویم که حسن از تابعان بوده است.

    8.المثیرة، از قتادة (تابعی). چون رسوایی‌ها و زشتی‌هایشان را جستجو و آفتابی می‌کند.

    9.المنِقّرة، از عبید بن عمیر نقل شده است. به معنای کاونده چون آنچه را در دل مشرکان است می‌کاود، «تا سیه روی شود هر که در او غشّ باشد».

    10. الکاشفة، به نظر می‌رسد چنین نامیده شده است چون از اسرار نهفته دو سیمایان مزوّر پرده بر می‌دارد و رازهای سربه مُهرشان به عالم، سَمَر کند، «وین راز سر به مُهر، به عالم سَمَر شود.» یعنی أسرار منافقان آشکار و نَقل محافل و مجالس می‌گردد.

    11. المُنَکِّلة، به معنای باز دارنده و دور کننده، چون متعمق در آیاتش را از حق‌پوشی، تزویر و دورویی دور می‌کند. این عنوان به معنی عقوبت‌گر و تنبیه‌گر نیز هست، چون کافران و منافقان را می‌آزارد و گوشمالی می‌دهد «گوشمالی بیند از قرآن که اینش پند بس! ». (12)

     ===============================
    پی نوشت ها:
    1.(ابن عاشور، 10/95)
    2.(طبرسی، مجمع البیان، 5/4).
    3.(ابن حنبل، 5/134)
    4.(بخاری، 4/1586، 1682)
    5.(تِرمِذی، 5/272؛ طبرسی، مجمع‌البیان، 5/4)
    6.(تِرمِذی، 275)
    7.(طبرسی، مجمع البیان، 3؛ بخاری، 1852؛ سیوطی، الإتقان، 172)
    8.(ابن عاشور، 10/95).
    9.(طبرسی، مجمع البیان، 5/3؛ بخاری، 4/1852)
    10.(طبرسی، مجمع البیان، 4/794؛ سیوطی، الإتقان، 1/172)
    11.(طبرسی، مجمع البیان، 5/3؛ سیوطی، همانجا)
    12.(طبرسی، مجمع البیان، 5/3 ـ 4؛ سیوطی، الإتقان، 1/172 ـ 173؛ ابن عاشور، 10/95؛ شحّاته، 184).پ

    نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 83
    • 84
    • 85
    • ...
    • 86
    • ...
    • 87
    • 88
    • 89
    • ...
    • 90
    • ...
    • 91
    • 92
    • 93
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...