پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 34
  • دیروز: 65
  • 7 روز قبل: 810
  • 1 ماه قبل: 2558
  • کل بازدیدها: 90331
  • اين که خداوند در قرآن كريم به عصر سوگند ياد كرده، منظور چيست؟
    ارسال شده در 13 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    كلمه عصر يكي از مواردي است كه مورد قسم خداوند واقع شده

     

    اين که خداوند در قرآن كريم به عصر سوگند ياد كرده، منظور چيست؟ آيا مربوط به عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ يا امام زمان (عج) است يا عصر بعد از ظهور؟

    كلمه عصر يكي از مواردي است كه مورد قسم خداوند واقع شده، در قرآن هر جا چيزي مورد قسم خداوند واقع شود، نشان دهندة عظمت و اهميّت آن چيز است.


    واژه عصر به معناي فشردن است مثلاً «عصر الثوب»، يعني فشردن لباس است تا آب آن خارج شود.


    برخي از احتمالاتي كه مفسران در مورد اين كلمه داده‌اند عبارتند از:
    1. بعضي گفته‌اند: عصر اشاره به همان وقت عصر (= بعداز ظهر) است. دليل اين گروه اين است كه در اوّل بعضي از آيات قرآن به آغاز روز قسم و سوگند ياد شده است. مثل والضحي[1]‌، و الصبح اذا اسفر[2]. به اين دليل به عصر قسم ياد شده كه اين وقت از روز، زمان دگرگوني نظام زندگي و حيات انسانهاست و كارهاي روزانه پايان مي پذيرد، پرندگان و حيوانات به لانه‌هاي خود مي‌روند، خورشيد غروب مي‌كند و هوا كم‌كم تاريك مي‌شود؛ لذا اين دگرگوني انسان را متوجه خداوند لايزال و قدرت او مي‌نمايد.


    2. بعضي گفته‌اند: اشاره به سراسر زمان و تاريخ بشريت است كه پر از درسهاي عبرت و حوادث است؛ لذا شايستة قسم خوردن است.


    3. بعضي گفته‌اند: چون معناي لغوي عصر به معناي فشردن است اين سوگند هم ناظر به انواع فشارها و مشكلاتي مي باشد كه در طول زندگي انسان‌ها رخ مي‌دهد و آن‌ها را از خواب غفلت بيدار مي‌كند و به ياد خدا مي‌اندازد.


    4. بعضي هم آن را اشاره به انسانهاي كامل كه عصاره عالم هستي و جهان است مي‌دانند.

     

    5. بعضي هم آن را ناظر به نماز عصر مي‌دانند چون نماز عصر داراي اهميّت ويژه‌اي است. خداوند مي‌فرمايد: «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي»[3] كه صلات وسطي را تفسير به نماز عصر نموده‌اند.


    6. بعضي عصر را به معناي قسمت خاصي از زمان مثل زمان قيام حضرت مهدي (عج) مي‌دانند. چون آن زمان داراي ويژگي و عظمت خاصي از تاريخ بشريت است و حضرت مهدي هم عصاره و خلاصه رسالتها و نبوتها و امامتها است. پس مراد از عصر مي‌تواند خود حضرت ولي عصر ـ عليه السلام ـ باشد. چون او انسان كامل است.[4]


    7. عدّه‌اي عصر را به امام زمان و عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ  تفسير كرده‌اند.[5]
    اگر چه اين تفاسير با هم تضادي ندارند و مي‌تواند همه به عنوان تفسير و مصاديق عصر باشد، ولي عدّه‌اي از مفسران معناي هفتم را ترجيح داده‌اند. علامه طباطبايي مي‌فرمايد: «مناسب با دو آيه بعد كه مي‌فرمايد: انسان در خسران است مگر كسي كه تابع حق باشد و به حق صبر كند و عمل صالح انجام بدهد، اين است كه مراد از عصر، عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ  باشد كه همان عصر طلوع اسلام و زمان روشن شدن حق بر باطل است.»[6] عدّه‌اي ديگر از مفسران دليلي كه بر اين معناي هفتم اقامه كرده‌اند اين است: همان طور كه خداوند به شهر محل تولد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ  (مكّه) قسم خورده، «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد»[7] به همين نحو خداوند هم به عصر ثبوت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ  قسم خورده و آن را بزرگ شمرده؛ زيرا در اين زمان دين بشر كامل شده[8] و تاريكي‌هاي جهل، ظلم، فساد و طغيان با آمدن خورشيد وجود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ  از بين رفت و برابري و برادري و عدالت جاي آن‌ها را گرفت.
     
    پي نوشت ها:
    [1] - ضحي/ 1.
    [2] - مدثر/ 34 .
    [3] - بقره/ 239 .
    [4] - الحويزي، تفسير نور الثقلين، قم، انتشارات اسماعيليان، ج 5، ص 666، حديث 5.
    [5] - ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 27، ص 292 ـ 293.
    [6] - طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 20، ص 356 .
    [7] - بلد/ 1 ـ2 .
    [8] - محلاتي شيرازي، صدرالدين، تفسير سورة والعصر، تهران، انتشارات نويد، 1362، ص 42.

     

    منبع:andisheqom.com

    نظر دهید »
    توجیه گناه خطری در کمین انسان
    ارسال شده در 13 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع



    توجیه گناه باعث می‌گردد، انسان به‌راحتى و بدون هیچ ترس اخروی، مرتکب معصیت شود

     

    وسوسه‌هایی‌که باعث می‌گردد، انسان مرتکب گناه شود، بر دو قسم است:


    1- گاهی وسوسۀ مستقیم شیطان است؛ که گناه را آن‌چنان شیرین برای انسان جلوه می‌دهد، که او را به انجام دادن گناهانی نظیر غیبت، تهمت، شایعه‌ پراکنی، چشم‌چرانی، دزدی و آزار و اذیت دیگران، و… وادار می‌سازد.

    2- گاهی وسوسۀ خنّاس است؛ یعنی شیطان، انسان را به انجام معصیتی امر می‌کند، ولی در عین‌حال، توجیه خود را ضمیمۀ آن گناه نیز می‌کند. که تکاتی در این زمینه قابل تامل است:

    الف: خطر بیشتر
    خطر این قسم دوم از وسوسه، به‌دلیل وجود توجیه، بسیار بیشتر از قسم اول است. زیرا انسان توجیه‌گر، خود را گناه‌کار نمی‌بیند که به فکر توبه بیفتد و تصمیم به جبران گناهان خویش بگیرد. و لذا چنان در سراشیبی سقوط، قرار می‌گیرد تا به هلاکت برسد.

    ب: گناه را به نیت ثواب انجام دادن
    گاهی اوقات، خطر توجیه گناه، تا حدی‌است‌که باعث می‌گردد انسان، آن عمل، را حتی به نیت ثواب و قرب به خدا، هم انجام دهد. قرآن کریم این‌گونه افراد را ورشکسته‌ترین افراد می‌داند:

    «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً، الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»،[کهف 104-103]؛ «بگو: آيا شما را از زيان‌كارترين مردم آگاه گردانم؟ آنان‏ كسانى‌‏اند كه كوشش‏شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‏‌پندارند كه كار خوب انجام مى‏‌دهند.»

    در جریان کربلا، افراد بی‌بصیرتی‌که در رکاب یزید شمشیر زدند، کسانی بودند که با توجیه خروج حسین بن علی علیه السلام بر خلیفه وقت، در مقابل امام صف کشیدند. و آن جنایت عظیم را با قصد قربت، رقم زدند. امام باقر عليه السلام مى‌‏فرمايد:«سى هزار نفر در كربلا جمع شده بودند براى كشتن پسر پيغمبر «وَ كُلٌ‏ يَتَقَرَّبونَ‏ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ» و همه آن‌ها به قصد قربت آمده بودند؛ به حسين بن على شمشير مى‏‌زدند براى اين‌كه به بهشت بروند.»[1]

    ج: راحت انجام دادن گناه
    توجیه گناه که یک بیماری و بلای عمومی است، باعث می‌گردد، انسان به‌راحتى و بدون هیچ ترس اخروی، مرتکب معصیت شود که متاسفانه در جامعه شاهد چنین توجیهاتی هستیم.

    مثلا برخی از افراد، گناهانی مانند رشوه را با توجیه هدیه، تهمت را با عنوان همه می‌گویند، شرکت در مجلس حرام را، با توجیه یک شب که هزار شب نمی‌شود، ربا را با عنوان، همه می‌خورند، گوش دادن به موسیقی حرام را با عنوان آرامش اعصاب و رقص را به بهانه این‌که یک نوع ورزش است، و …  را به‌راحتی و بدون هیچ دغدغه‌ای انجام می‌دهند.

     امام صادق علیه السلام در رابطه با توجیه گناه می‌فرمایند: «بِمِثْلِ هَذَا التَّأْوِيلِ‏ الْقَبِيحِ‏ الْمُسْتَنْكَرِ يَضِلُّونَ وَ يُضِلُّون‏»،[2]؛ « به‌مانند اين‌گونه توجيه‌های زشت و ناپسند، مردم را گمراه می‌كنند و خود گمراه می‌شوند.»

     د: ریخته شدن قبح گناه
    با توجه به این‌که رفتارهای فردی و اجتماعي انسان، تابع ارزش‌ها و نظام ارزشي اوست، توجیه گناه  مفسده دیگری نیز در پی دارد. و آن اینست‌که باعث می‌گردد قبح گناه، به‌دلیل عادی شدن آن در جامعه، ریخته شود. و نتیجه چنین حالتی، عمومی شدن و شیوع گناه در جامعه، و تغییر سبک زندگی در جامعه می‌باشد.

    ه: شیوع گناه
    یکی از آفات توجیه گناه، شیوع معصیت است. و در صورتی‌كه گناه در جامعه‌ای بسيار شايع گردد خداوند بر مردمان آن ملت عذاب نازل می‌كند و اين عذاب می‌تواند جنبه‌های مختلفی هم‌چون؛ از بين رفتن بركت، شيوع بيماری، قحطی و … داشته باشد.

    «إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»،[نور،19]؛ «آنان‌كه دوست مى‏‌دارند كه در ميان اهل ايمان كار منكرى اشاعه و شهرت يابد آن‌ها را در دنيا و آخرت عذابى دردناك خواهد بود. و خدا (فتنه‏‌گرى و دروغشان را) مى‏‌داند و شما نمى‌‏دانيد»

    بنابراین باید از کمین این خطری‌که هر انسانی را تهدید می‌کند بر حذر بود. که با وجود  توجیه گناه، انسان هیچ‌گاه در صدد اصلاح خویش بر نمی‌آید.

    ……………………………………………………
    پی‌نوشت:
    [1]. مجموعه آثار شهید مطهری،ج17،ص422.
    [2]. وسائل الشیعه، ج9، ص468.

     

    منبع: noorportal.net

    نظر دهید »
    دعا بعد از نمازهای واجب
    ارسال شده در 11 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

     


    دعا بعد از نمازهای واجب

     

     

    كلينى و ديگران به سند معتبر از اهلبيت عليهم السلام روايت كرده اند كه هر كه بعد از هر نماز ريش خود را بدست راست خود بگيرد و دست چپ را بسوى آسمان بگشايد و سه مرتبه بگويد:

    يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ارْحَمْنِي مِنَ النَّارِ
    اى صاحب جلال و بزرگوارى رحم كن بر من از آتش دوزخ

    پس سه مرتبه بگويد:

    أَجِرْنِي مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِيمِ
    نگاهم دار از عذاب دردناك

    پس دست راست را از ريش بردارد و هر دو دست را بسوى آسمان بگشايد و سه مرتبه بگويد:

    يا عَزيزُ يا كَريمُ يا رَحْمنُ يا غَفُورُ يا رَحيمُ
    پس دستها رابگرداند وپشت دستها را به جانب آسمان كند و سه مرتبه بگويد:

    أَجِرْنِي مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِيم
    نگاهم دار از عذاب دردناك

    پس بگويد:

    ‏وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَالْمَلاَّئِكَةُ وَالرُّوحُ
    و درود فرستد خدابر محمد و آلش و نيز فرشتگان و روح

    پس حضرت فرمود كه هر كه اين دعا را بخواند خدا جميع گناهان او را بيامرزد و از او راضى شود و استغفار كند براى او جميع خلايق بغير از جنّ و انس تا هنگام مردن او
     
    منبع : اصول کافی ج 4 ص

    6 نظر »
    شرق و غرب در قرآن به چه معناست؟
    ارسال شده در 11 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     


    مشرق و مغرب از آن خداست و به هر طرف رو كنيد، خدا آنجاست

     

    شرق و غرب در قرآن به چه معناست؟ آيا در قرآن از جهات چهارگانه نامبرده شده؟

     

    در قرآن كريم، در مناسبت‌هاي مختلف به واژه «مشرق» و «مغرب» به صورت مفرد، تثنيه و جمع اشاره شده است كه به معناي جهت جغرافيايي آمده است از جمله:


    1. مشرق و مغرب به معناي جهت جغرافيايي (شرق و غرب)، چنان‌كه قرآن كريم مي‌فرمايد: [1]«ولله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع عليم» «مشرق و مغرب از آن خداست و به هر طرف رو كنيد، خدا آنجاست، خداوند بي‌نياز و داناست» از آيه مذكور برمي‌آيد كه خداوند در همه جهات حاضر و ناظر است و موجودي مادي نيست كه متعلق به يك جهت ويژه، باشد بلكه او درتمام جهات وجود دارد.[2] و منظور از «مشرق» و «مغرب» جهات شش‌گانه است و خداوند متعال در همه‌جا و در تمام جهات وجود دارد و تمام جهات هستي در تسلط قدرت اوست.


    يا در آيه 142، همين سوره، مجدداً مشرق و مغرب به معناي جهات شش‌گانه آمده است همچنين در سوره‌ها و آيات: بقره 177، و 258؛ شعرا، 28، معراج،40، صافات 5، زمل، 9، الرحمن، 17،[3]


    در آيات مذكور گاهي تعبير به مشرق و مغرب به صورت مفرد شده و گاهي تعبير به «مشرقين» و «مغربين» آمده است.


    2. گاهي منظور طرف يا اطراف خاص طلوع يا غروب خورشيد مي‌باشد، چنان‌كه در آيه 258، سوره بقره در داستان و احتجاج حضرت ابراهيم ـ عليه‌السّلام ـ بر ضد نمروديان به طلوع (مشرق) و غروب (مغرب) اشاره شده است.[4]


    3. جهات چهارگانه شرق و غرب و جهات بين آن دو است كه شامل جنوب و شمال مي‌شود، چنان‌كه خداوند متعال مي‌فرمايد: «قال رب المشرق و المغرب و ما بينهما ان كنتم تعقلون؛[5] (موسي) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است، مي‌باشد اگر شما عقل و انديشه خود را به كار مي‌گرفتيد.»


    4. گاهي نيز كلمه «مشرق» و «مغرب» به بعد كروي بودن زمين اشاره مي‌كرد. از آنجا كه در هر دو نيم‌كره، يك مشرق و يك مغرب وجود دارد، پس در نتيجه كرة زمين دو مشرق و دو مغرب وجود دارد، چنان‌كه قرآن كريم مي‌فرمايد: «رب المشرقين و رب المغربين»[6]


    5. گاهي نيز «مشرق» و «مغرب» در قرآن كريم، اشاره به بخش‌هاي متعدد طلوع و غروب دارد چنان‌كه خداوند متعال مي‌فرمايد: « وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا…؛[7] و مشرق‌ها و مغرب‌هاي پر بركت زمين را به آن قوم تضعيف شده (زير زنجير ظلم و ستم) واگذار كرديم…»


    توضيح آنكه زمين‌هاي پهناور به خاطر خاصيت كروي بودن زمين در افق‌ها، مشرق‌ها و مغرب‌ها اختلاف دارند.[8]


    همچنين در قرآن كريم به جهات ديگر نيز اشاره شده است مانند: جهت فوق و تحت؛ چنان خداوند متعال مي‌فرمايد: «لأكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم…؛[9] از آسمان و زمين روزي خواهند خورد…».


    و نيز سوره واقعه، آيه 41 و…


    بنابراين، در قرآن كريم از جهات شش‌گانه سخن آمده است.


    ==========================
    پي نوشت ها:
    [1] . بقره/ 115.
    [2] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، ج1، ص 295.
    [3] . ر.ك: همان، ذيل آيات مذكور.
    [4]ِ . ر.ك، تفسير نمونه، همان، ج1م ص 215، 211.
    [5] . شعرا/ 28.
    [6] . رحمن/ 17.
    [7] . اعراف/ 137، و صافات/ 5، و معارج/ 40.
    [8] . ر.ك، مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، ج 6، ص 329.
    [9] . مائده/ 66.

     

    منبع:andisheqom.com

    نظر دهید »
    ملاك ازدواج در قرآن کریم
    ارسال شده در 11 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    يكي از شرايط انتخاب همسر، اسلام و بُعد مذهبي عقيدتي فرد مي باشد

     

    با توجّه به اهميّتي كه همسر در زندگي دارد و آثاري كه بر آن مترتّب است ونقشي كه هر يك از زن و مرد در آن دارند، مي بايست براي انتخاب همسر ملاك ها و دستورالعمل هايي وجود داشته باشد تا افراد با توجّه به آن ملاك ها، همسر مورد نظر خود را انتخاب نمايند و سعادت دنيا و آخرت را به دست آورند.


    در ازدواج، افراد داراي سليقه هاي مختلفي هستند و هر شخصي براي خود ملاك هايي در نظر مي گيرد، امّا از نظر قرآن کریم، و سنّت ملاك های مورد توجّه است:


    1. اسلام و ايمان:
    يكي از شرايط انتخاب همسر كه در واقع شريك زندگي است، اسلام و بُعد مذهبي عقيدتي فرد مي باشد. زن و مرد مي بايست در اين امر هم فكر و هم عقيده باشند و اگر يكي از آن ها مشرك باشد، عقد و ازدواج آن ها باطل خواهد بود.


    قرآن كريم، به صراحت اين مطلب را بيان مي كند و مي فرمايد مرد مسلمان هرگز حقّ ندارد با زن مشرك ازدواج كند،‌همين طور از ازدواج زنان مسلمان با مردان كافر منع كرده است و اين نكته را يادآوري كرده است كه ازدواج مردان مسلمان با كنيزان مسلمان بهتر است از ازدواج با زنان آزاده ی مشرك و همين طور ازدواج زنان مسلمان با بردگان مسلمان بهتر از ازدواج با مردان مشرك است: «و َ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ [1]؛ با زنان مشرك ازدواج نكنيد، تا اين كه ايمان بياورند و كنيز باايمان از زن مشرك بهتر است، اگرچه آن زن مشرك (از لحاظ زيبايي) ماية شگفتي شما باشد و به مردان مشرك زن ندهيد تا اين كه ايمان بياورند و بندة با ايمان از مرد مشرك بهتر است، اگرچه آن مرد مشرك ماية شگفتي شما باشد.»


    در ادامه، حكمت حرمت ازدواج با مشركان را بیان كرده است، می فرماید : «  … أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ…[2]؛ آن ها به آتش دوزخ مي خوانند.» چرا كه مسير مشرك يك مسير انحرافي است، مسيري است كه به ظلمت و تباهي و جهنم ختم مي شود.


    در مقابل آن ها، مسير افراد مؤمن بهشت، رحمت، مودّت و غفران است: « وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ.»[3] در آيه ی شريفه، دعوت خداوند و مسير او به جاي دعوت و مسير افراد مؤمن است، به جهت اين كه مؤمنين همه دعوت هاي آن ها، بلكه تمام شئون زندگي آن ها در مسير خداوند تبارک و تعالی است. مسير افراد مؤمن با مسير افراد مشرك تفاوت اساسي و فاحشي دارد، مسير فكري عقيدتي رفتاري آن ها مختلف است، چگونه با ازدواج كه يك وحدت و يگانگي لازم دارد و همراه با رحمت و مودّت است، جمع شود. بنابراين يگانگي و وحدت كه در ازدواج مطرح است با اختلاف عقيده و مذهب هرگز جمع نخواهد شد، نه تنها در دين و مذهب مي بايست يكي باشند، بلکه در اخلاق هم مي بايست، در يك مسير باشند و در يك جهت حركت كنند.


    به همين جهت است كه در روايات تأكيد شده كه زن و مرد بايد «هم كفو» يكديگر باشند و هم كفو مؤمن را افراد مؤمن و با ايمان دانسته است.


    از پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ ، سؤال شد كه كفو چيست و چه كساني كفو يكديگر هستند؟ فرمود: « المؤمنون بعضهم اكفاء بعض».[4]


    2. هم سنخ بودن در پاكدامني:
    از نظر قرآن كريم، فطرت و طبیعت پاكي كه به گناهان آلوده نشده، طالب پاكي است؛ چنين فطرت وطبعي جز مجذوب پاكي نمي شوند و جز پاكي را به خود جذب نمي كند: « الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ[5]؛ زن هاي پليد براي مردهاي پليد و مردهاي پليد براي زن هاي پليد و زنان پاك براي مردان پاك و مردان پاك براي زنان پاكند.»


    مراد از خبيث بودن كه دسته اي از زنان ومردان را متّصف به آن كرده است يا طيب بودن دسته ديگر، همان جنبه هاي عفت و ناموسي است و لاابالي بودن نسبت به تقيدات مذهبي، اخلاقي و ناموسي است اين معناي اوّلي آيه است، امّا از نظر ملاك و علت معناي وسيعي دارد كه منحصر به آلودگي و پاكي جنسي نيست، بلكه هرگونه ناپاكي فكري، عملي و زباني را شامل مي شود.


    3. تواضع، توبه، عبادت خداوند، اطاعت فرمان خدا:
    قرآن كريم، در سوره ی تحريم، شش وصف از براي همسران خوب اشاره كرده و مي فرمايد: «… مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا[6]؛ همسراني مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، اطاعت كننده ی فرمان خدا … .»


    شخصي كه مي خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ايماني را بنا نهد، بايد قبل از هر چيز همسر مسلمان و پاكدامني را جستجو كند وگرنه بناي خانواده مسلمان و ساختار جامعه ی اسلامي مدّت ها به تأخير مي افتد و به زودي بنيان و اساس آن سست و ناپايدار و بسيار متزلزل و آسيب پذير مي گردد.


    4. ايمان و عمل صالح:
    « مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً[7]؛ هر كس (از مرد يا زن) كار شايسته كند و مؤمن باشد، به طور قطع او را با زندگي پاكيزه اي حيات (حقيقي) بخشيم.»


    5. تقوا:
    « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ[8]؛ اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، هر آينه گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.»


    امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، در روايتي درباره ی همسر خوب مي فرمايد: هرگاه كسي از شما قصد ازدواج كرد، سزاوار است دو ركعت نماز بخواند و خدا را بخواند كه همسري عفيف و امين، باديانت و متواضع و حافظ ناموس و اسرار… نصيب وي نمايد.»[9]


    خلاصه آن كه، دين مبين اسلام، در انتخاب همسر فوق العاده توجّه دارد و پيروان خود را به دقّت و احتياط لازم دعوت نموده است.


    =================================
    پي نوشت ها:
    [1]. بقره: 2/221.
    [2]. بقره: 2/221.
    [3]. بقره: 2/221.
    [4]. کليني، محمّد، کافي، بي جا، آخوندي، چاپ سوم، 1367، هـ ق، ج5، ص 337.
    [5]. نور: 24/26.
    [6]. تحريم: 66/5.
    [7]. نحل: 27/97.
    [8]. حجرات: 49/13.
    [9]. طوسي، محمّد، التهذيب، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365 هـ . ش، ج7، ص 407، باب 35، حديث1.

    4 نظر »
    • 1
    • ...
    • 90
    • 91
    • 92
    • ...
    • 93
    • ...
    • 94
    • 95
    • 96
    • ...
    • 97
    • ...
    • 98
    • 99
    • 100
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...