پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 13
  • دیروز: 160
  • 7 روز قبل: 825
  • 1 ماه قبل: 2668
  • کل بازدیدها: 90491
  • اگر حسودی و بدخواهی، بدان که منافقی!
    ارسال شده در 7 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

     

     

    از آیات كریمه استفاده شد كه یكی از علایم نفاق، حالت بد خواهی و حسد است و جایگاه منافق نیز پایین ‌ترین دركات جهنّم:


    إنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأسْفَلِ مِنَ النَّارِ …
    بد خواهی و حسد علامت نفاق است، كارشكنی و مشكل ‌تراشی علامت نفاق است.

    هر كس باید در خود تجسّس و تفحّص كند كه آیا حالت بد خواهی و حسد دارد، اگر دارد در مقام اصلاح قلب و نفس خویش برآید كه مبادا مبتلا به بیماری مهلك نفاق باشد و خودش نداند.

    متأسفانه امروزه در خیلی از اداره جات به جای اینکه در راستای مشکل زدایی باشند، در راه مشکل تراشی، ایجاد سد بر کارها قدم بر می دارند.

    حسد ـ كه یكی از مهلكات است ـ از نشانه ‌های نفاق است كه قرآن می ‌فرماید:


    إنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُوْهُمْ
    «منافقان از اینكه خوشی به تو برسد ناراحت می‌شوند.»


    أمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ … ؛
    «آیا به مردم حسد می‌ ورزند به خاطر اینكه خدا از فضل خود به آنها نعمت داده است.»

    حسد یعنی کسی یک نعمتی دارد ولی حاسد (حسد ورزنده) دوست دارد و می خواهد که آن نعمت از محسود زایل شود.

    غبطه نقطه مقابل حسد است یعنی فرد تلاش می کند آن نعمتی که آن شخص دارد او هم از آن برخوردار شود. پیامبر (صلی الله و علیه وآله) فرموده اند: مومن غبطه می خورد ولی منافق حسد می ورزد. این تعریف صریح و روشنی از حسد و غبطه است.

    مشکل در اینجا بدتر می شود که در ادامه و دنبال حسد، دنبالش غیبت و تهمت هم خواهد آمد تا آن شخص محسود را در میان مردم بشكند و بی ‌اعتبارش كند.

    همان گونه كه بدخواهی از علایم و نشانه ‌های نفاق است، خیرخواهی نیز از علایم و نشانه ‌های ایمان است.

     عواملی که آتش حسادت را روشن می کند
    چند عامل باعث ایجاد حسادت در درون انسان می شود. یکی اینکه شخص ممکن است نسبت به فرد دیگری کینه و خصومت داشته باشد؛ دشمنی اقتضاء می کند که به هر شکلی که می تواند آسیبی به محسود برساند و آرزوی آسیب دیدن او را داشته باشد. یکی از مفاهیمی که آن آسیب را برای فرد تأمین می کند همین مفهوم حسادت است.

    عامل دیگر حسادت عزت خواهی است. الزاماً این طور نیست که با شخص محسود دشمنی داشته باشیم اما می ترسیم از اینکه محسود به واسطه آن نعمتش، دیگر ما را تحویل نگیرد. اصل عزت خواهی امری معقول و درست است اما اینکه از یک عامل اشتباه یعنی حسد بخواهیم آنرا تأمین کنیم این مسئله اشتباه است.

    ریشه دیگر حسادت تکبر است. فردی که طبع و درونش خود برتربین است نمی تواند ببیند که کسی بالاتر از او هم است. می خواهد همواره خودش بالاتر از دیگران باشد.

    یک ریشه دیگر حسادت این است که حاسد بر سر چیزی با محسود رقابت دارد.

    ریشه دیگر حسادت حب ریاست است. فرض کنید شما در فنی یکه تاز هستید اگر کسی آن را یاد بگیرد از جاه طلبی و یکه تازی شما کاسته می شود.
     
    راه های درمان حسادت
    یک راه علمی و یک راه عملی برای از بین بردن حسادت داریم. راه علمی آن این است که بفهمیم و باور کنیم که این سه نکته را در درون خود جا بیندازیم:

    یکی اینکه حسادت حسود هیچ نفعی برای حسود ندارد بلکه یک حالت درونی است  که وجود او را می خورد، زیرا نمی تواند اقدامی بر علیه فرد محسود کند و آن نعمت را از او بگیرد حسود مثل آتشی که از درون زبانه می کشد می سوزد، یعنی اگر 24 ساعت شبانه روز حسود برای از بین رفتن نعمت محسود خیال پردازی کند نه تنها صدمه ای به محسود نمی رسد بلکه خودش را از بین می برد.

    دوم اینکه حسادت حسود مثل یک میکروبی است که مرتب از درون، حاسد را می خورد و فضا را پر از آلودگی و میکروب می کند.

    سوم اینکه از امام علی(علیه السلام) روایت شده که حسد ایمان فرد را می خورد آن چنان که آتش هیزم را می بلعد. هر لحظه که بیشتر حسودی کنیم یا به فکر آن باشیم هیزم بیشتری برای آتش مهیا کرده ایم دیگر ایمانی برایمان باقی نمی ماند.

    راه عملی هم این است که همه عواملی که به عنوان ریشه ها از آن یاد کردم ضد آنها عمل کنیم. یعنی اگر دیدیم کسی زیبا سخن می گوید از او پیش دیگران تعریف کنیم و به همه بگوییم که چقدر در سخن گفتن تواناست یا اگر رقابتی در گرفتن پستی با کسی داشتیم از تصاحب آن پست به نفع او انصراف دهیم. این راه ها روش درمان رفتاری است.

    اما درمان ریشه ای تر حسادت این است که به مرور زمان با یک استمراری فرد آن قدر تلاش کند که بتواند ریشه حسادت در وجودش را بخشکاند، یعنی حسادتی در وجودش ایجاد نشود تا به درمان  آن بپردازیم.

     آداب معاشرت با حسود
    گاهى انسان با اشخاصى مواجه مى شود كه از روى حسادت، رفتارى ناشایست از خود نشان مى دهند و گاهى حسادت، آنان را وا مى دارد كه در هنگام معاشرت با دیگران، رفتارى را از خود بروز دهند كه به دیگران زیان مى رساند. سخن در این است كه در مواجهه با این افراد، انسان چه رویه اى را باید پیش بگیرد؛ زیرا اگر انسان در برابر كسى كه در حقّ او دشمنى و یا كوتاهى و بى ادبى مى كند، بخواهد همانند او رفتار كند، كار به درگیرى و برخورد مى انجامد و با همان مشكلى مواجه مى شود كه انسان در برخورد با نادانان با آن مواجه مى شود.

    در چنین مواردى، انسان باید از برخورد و مقابله به مثل، صرف نظر كند و خُلق و خوى مدارا پیش بگیرد. او باید سعى كند با تمرین گذشت و چشم پوشى، با چنین افرادى مدارا كرده، زود عكس العمل نشان ندهد.

    به عبارت دیگر، انسان باید در برخى موارد، خود را به تغافل بزند، گویى متوجّه نشده كه دیگرى چه كرده و یا چه گفته است. او باید برخورد ناسالم دیگران را ندیده بگیرد و با این كه در حقّ او دشمنى كرده اند، نه تنها با آنان دشمنى نورزد، بلكه به آنان خدمت كند. اگر انسان در زندگى اش از چنین خلق و خویى برخوردار باشد كه در برابر غرض ورزى و آزار و اذیّت دیگران مدارا كند، مى تواند بارش را به منزل برساند.

    امام صادق علیه السلام مى فرماید:
    مرد را از سه چیز، گریزى نیست: مشاوره با نصیحت كننده، مدارا با حسود، و دوستى با مردم

    مدارا، از نظر معنا به «رِفق» نزدیك است؛ زیرا مدارا به معناى نرمى، ملایمت در رفتار، حسن معاشرت با مردم و تحمّل ناگوارى و آزار آنهاست.

    پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى فرماید:
    سه چیز است كه اگر در كسى نباشد، عملش تمام نمى گردد: ورعى كه وى را از گناه باز دارد، اخلاقى كه با آن با مردم مدارا كند، و حلمى كه با آن، نابخردى سبُك سران را دفع كند.

    پیامبر خدا در جاى دیگر، « مدارا با مردم » را در ردیف انجام دادن واجبات مى شمرند

    ما پیامبران به مدارا با مردم، مأمور گشته ایم، چنان كه به انجام دادن واجبات مأمور گشته ایم.

    ====================
    منابع:
    کتاب شعله های سرد
    خبرگزاری ایکنا
    صفیر هدایت

    4 نظر »
    اذان و اقامه در گوش نوزاد گفتن چه فایده ای دارد؟
    ارسال شده در 7 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     





    رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
    يا عليُّ ، إذا وُلِدَ لكَ غُلامٌ أو جاريةٌ فأذِّنْ في اُذنِه الُيمنى وأقِمْ في اليُسرى ؛ فإنّه لا يَضُرُّهُ الشّيطانُ أبدا .

    پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
    يا على ! هرگاه پسرى يا دخترى برايت به دنيا آمد در گوش راست او اذان بگو و در گوش چپش اقامه ؛ در اين صورت‏شيطان هرگز به او گزندى نمى‏رساند .

    تحف العقول : 13 منتخب ميزان الحكمة : 18

    الإمام الصادق عليه‏السلام
    - فيما يُفعَلُ بِالمَولودِ إذا وُلِدَ: مُرُوا القابِلَةَ أو بَعضَ مَن يَليهِ أن تُقيمَ الصَّلاةَ في اُذُنِهِ اليُمنى ؛ فَلا يُصيبَهُ لَمَمٌ ولا تابِعَةٌ أبَداً .

    امام صادق عليه‏السلام
    - در باره آنچه بايد پس از زاده شدن كودك برايش انجام داد: به ماما يا يكى از ديگر كسانى كه نزديك كودك است ، بگوييد در گوش راست او «اقامه» بگويد تا در نتيجه ، هيچ‏گاه به ديوانگى و جن‏ زدگى گرفتار نيايد .

    الكافي ، جلد 6 ، صفحه 23 ، حديث 2 عن حفص الكناسى دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 676

    الكافي عن أبي يحيى الرازي عن الإمام الصادق عليه‏السلام :
    إذا وُلِدَ لَكُمُ المَولودُ ، أيُّ شَيءٍ تَصنَعونَ بِهِ؟


    قُلتُ : لا أدري ما نَصنَعُ بِهِ .


    قالَ : خُذ عَدَسَةَ جاوَشيرَ فَدُفهُ بِماءٍ ، ثُمَّ قَطِّر في أنفِهِ فِي المِنخَرِ الأَيمَنِ قَطرَتَينِ ، وفِي الأَيسَرِ قَطرَةً واحِدَةً ، وأذِّن في اُذُنِهِ اليُمنى وأقِم فِي اليُسرى ، تَفعَلُ بِهِ ذلِكَ قَبلَ أن تُقطَعَ سُرَّتُهُ ؛ فَإِنَّهُ لا يَفزَعُ أبَداً ولا تُصيبُهُ اُمُّ الصِّبيانِ .

    الكافى
    - به نقل از ابو يحيى رازى: امام صادق عليه‏السلام فرمود : «چون كودكتان زاده شود ، با او چه مى‏كنيد؟»


    گفتم : نمى‏ دانم چه كنيم .


    فرمود : «به اندازه يك عدس ، گاوْشير بردار و آن را در آب ، حل كن . سپس ، از آن ، دو قطره در سوراخ راست بينى و يك قطره در سوراخ چپ بينى وى بچكان و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگوى . اين كار ، پيش از آن كه ناف نوزاد را ببُرند ، برايش انجام شود ؛ چرا كه در اين صورت ، هرگز پريشانى نبيند و به اُمّ صِبيان مبتلا نشود .

     


    الكافي ، جلد 6 ، صفحه 23 ، حديث 1 ، تهذيب الأحكام ، جلد 7 ، صفحه 436 ، حديث 1738 ، دانش نامه احاديث پزشكي : 1 / 676 امّ صبيان ، يعنى بادى كه بر اشخاص ، عارض شود و گاه نيز به سبب آن از هوش بروند . همچنين گفته شده كه امّ صبيان ، نوعى جنّ است كه كودكان را مى‏آزارد . در فارسى ، امّ صبيان ، برابرْ نهاده مادر ديو و همچنين ديوزدگى دانسته شده است (واژه‏ياب ، جلد 1 ، صفحه 216). م .

    نظر دهید »
    نماز
    ارسال شده در 7 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    مقاله در مورد نماز

     

    چرا باید نماز بخوانیم؟چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگي‌هايي دارد؟

     

    نماز و اسرار تربيتي آن


    • نماز موجب ياد خداست:

    ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود.

     

    انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمي‏انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نمي‏شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مي‏اندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك مي‏سازد.

     

    به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباه‏ناپذير آن مي‏باشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي مي‏كند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)

     

    • دوري از گناه:

    نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار مي‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏اي كه با آن نماز مي‏گزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب مي‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.

    گويا آيه زير به همين نكته اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي‏دارد.» (2)

     

    بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) مي‏فرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نمي‏شود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمي‏نشيند.

     

    آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه  مي‏تواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

     

    • نظافت و بهداشت:

    از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك مي‏كند.

     

    • انضباط و وقت‏ شناسي:

    نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقت‏شناسي كمك مؤثري مي‏كند.

     

    بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مي‏نمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز مي‏كند.

     

    آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

     

    منبع:iran-forum.ir

    نظر دهید »
    به قلم سرکار خانم زهرا مزین
    ارسال شده در 4 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    بسم الله الرحمن الرحیم و بسم خدایی ک مادر آفرین است و محبت پرور…
    مادر تنها ستاره آسمان محبت است…مادر یگانه ترین همدم تنهایی فرزندانش است…
    مادر رازدار یکایک اهالی خانه است…
    بهشت وجود مادر چراغ خانه است و خدانکند خانه ای خیلی زود بی فروغ شود…
    مادر مادر است فرقی نمیکند دستانش می لرزد یانه؟ سیلی خورده یا نه؟بازوانش ورم دارد یانه؟…او دوست دارد کودکانش را ببوسد ،ببوید، در آغوش بگیرد اما خدانکند مادری بخواهد اما نتواند…
    مادر است دیگر …همه بچه هایش را دوست دارد حتی همان طفل شش ماهه درون شکمش را …هرروز برای سلامتی اش صدقه می دهد ،نذرش می کند ،برای روز تولدش برنامه می ریزد ،اسمش را صدا میزند ،از پدر و خواهر و برادرانش می گوید،اما خدانکند سیاه مردی قصد بار شیشه اش را کرده باشد…
    مادر است دیگر…فرقی نمی کند جوان باشد یا پیر…یا جوانی که خیلی زود پیر شده،او دوست دارد عروسی دخترش راببیند،شب زفاف برایش مادری کند اما خدانکند مادری دختر را به برادر بزرگترش وصیت پیراهن کهنه کند…
    مادر است دیگر…حتی برای بچه های نسل بعدش هم دعا می کند…اما
    اما فدای مادر مهربانتر از همه مادر ها…که حتی برای من هم دعا میکرده برای تو هم دعا می کرده و الان هم اگر هوای شاه پسرش مهدی را داشته باشی و برایش سربازی کنی ،دعایت می کند …اللهم عجل لولیک الفرج…
    ادامه دارد…

    4 نظر »
    السلام علیک یا فاطمه الزهرا
    ارسال شده در 4 اسفند 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    السلام علیک یا فاطمه الزهرا برگزاری روضه به همراه نمایشگاه به مناسبت


    ایام فاطمیه در حوزه علمیه الزهرا(س)استان یزد




    7 نظر »
    • 1
    • ...
    • 92
    • 93
    • 94
    • ...
    • 95
    • ...
    • 96
    • 97
    • 98
    • ...
    • 99
    • ...
    • 100
    • 101
    • 102
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...