پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
خانه تماس پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 0
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 913
  • 1 ماه قبل: 2432
  • کل بازدیدها: 90123
  • یا مهدی
    ارسال شده در 2 فروردین 1400 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع


    #همدلی_برای_ظهور

    #عید_نو_عهد_نو

    #نیمه_شعبان

    نظر دهید »
    یا صاحب الزمان ادرکنی
    ارسال شده در 2 فروردین 1400 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع


    #همدلی_برای_ظهور

    #عید_نو_عهد_نو

    #نیمه_شعبان

    نظر دهید »
    عید غدیر مبارک
    ارسال شده در 19 مرداد 1399 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    -چون رفت بالا دست مَه در دست خورشید

    -حک گشت بر قاب زمان ,تصویر امید

     

    -دریا تمامش ,وامدار ِبرکه ای شد

    _"الیوم اکملتُ لکم"وقتی خروشید


    -حالا که جنسِ باورِبعضی,زِشیشه است

    -باید سراسر بشکند, این جام ِتردید

     

    -بَدر و اُحُد-احزاب ِخندَق ,در کمینش

    -آری از آن روزی که ,مثل شیر غُرّید


    باید که حق روشن شود,امروز با کیست

    -حق با علی و,باعلی-حق است ,جاوید


    -وصف علی, تنها به قرآن, میتوان گفت

    -در منزلت,همرنگِ باران,مثل توحید

     

    -من, قصد قربت کرده ام باشعر -زیرا

    -"حَسّان” به لبخندِپیمبر ,گشت,تأیید


    -سِرّ شبِ معراجِ پیغمبر ,علی بود

    -در عرش هم,صوت ِعلی ,یکباره پیچید

     

    -بیدار شد, معنای مردی و شجاعت
    -وقتی علی,در بستر خورشید ,خوابید


    -در سایه اَش,عالَم سراسر نور دارد
    -اصلا خدا با خلقتش,مهتاب پاشید


    -باید علی,منظومه ای از عشق باشد
    -تاهم بچرخد کعبه دورَش,هم که ناهید


    -خُمِّ غدیر,آیینه دار ِ قامتش شد

    -بر عرشیان ,حتما خدا,آن لحظه بالید

    -تاج سحابی را که دلدارش به او داد
    -بر سر نَهاد و تا همیشه ,مِهر بارید


    -اِکمال دین,اِتمام ِنعمت,یأسِ شیطان
    -روزی که ,دست ِ ماه شد در دست خورشید

    شاعر:فاطمه زارع زردینی
    (معاون فرهنگی مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها یزد)
    #غدیر_عید_ولایت
    #شعر_ولایت
    #فقط_به_عشق_علی

    شعر غدير شعر ولایت عید غدیر غدیر غدیر عید ولایت فقط به عشق علی نظر دهید »
    سکانس دوم
    ارسال شده در 12 مرداد 1399 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    #سکانس_دوم
    #غدیر
    و سالت جبرییل ان یستعفی لی عن تبلیغ ذلک الیکم.
    - میشود مرا معاف دارید؟
    - چرا برادرم؟
    -تو که میدانی…یکی هست به خونش تشنه,به زهرایش بی حرمت, به حسنش تیردرتابوت, به حسینش تیغ در حنجر…
    -میدانم…
    - یکی هست تا دستش را بالا برم طنابش را اماده میکند…نمیخواهندش…
    - میدانم…
    - مرامعاف دارید…
    - میدانم و میداند. میشناسم و میشناسد حتی تعداد نفسهایشان هم میداند…روزی قطع خواهد شد نفسهایشان…با امدن آخرین ذخیره رسالتت کامل میشود…صبور باش برادرم…

     

     

    به قلم استاد مزین 

    استاد مزین به قلم استاد زهرا مزین عید غدیر غدیر نظر دهید »
    شرح خطبه غدیر۱
    ارسال شده در 12 مرداد 1399 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع


    #غدیر
    #شرح_خطبه_غدیر
    الهٌ واحدٌ و ربٌ ماجدٌ یشاءُ فَیُمضی و یُریدُ فَیُقضی


    میدونی چیه رفیق؟

    خدای ما خیلییی بزرگه و یگانه?
    هرچی رو بخواد انجامش میده
    هرچی رو اراده کنه ….کُن فَیَکُون میشه

    و خیلی چیزا رو برامون مقدر کرده

    آ خدامونه دیگه☺️

    قدرتش بی نهااااایته
    ?
    مبادا در برابر این مشکلات و این کرونا و اینها کم بیاریا

    کرونا بزرگتر از پروردگارمون نیست که ….

    چرا میگم کم نیاری ؟

    چون بِیَدِه الخیر?

    (خیر بدست اوست)

    و هو علی کل شیءٍ قدیر
    (واو بر هرکاری تواناست)

    حل میشه
    غصه نخور?

    خطبه غدیر عید غدیر غدیر نظر دهید »
    • 1
    • 2
    • 3
    • 4
    • 5
    • ...
    • 6
    • ...
    • 7
    • 8
    • 9
    • 10
    • 11
    • 12
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...