پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 103
  • دیروز: 160
  • 7 روز قبل: 825
  • 1 ماه قبل: 2668
  • کل بازدیدها: 90491
  • ب قلم سرکار خانم زهرا مزین
    ارسال شده در 29 بهمن 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    فاطمه هدیه خدا به من و هرکسی ست که این متن را بخواند…
    فاطمه قصه مادختر خیلی خوبی ست…ده ساله است اما حرفهایش مثل آدم بزرگهاست.
    مادر فاطمه معلم است اما فاطمه تاکلاس اول بیشتر مدرسه نرفته وصبح ها از برادر کوچکش علی نگهداری میکند…
    فاطمه خیلی خیلی مهربان است اما این را فقط از چشمهایش می شود فهمید چون لب و دهانش همیشه زیر یک ماسک ضخیم است…
    فاطمه دوست دارد قرآن را خوب بخواند اما نفس نفس می زند و سینه اش درد می کند…
    فاطمه در کوچه پس کوچه های قدیمی شهرمن زندگی می کند اما بجز خانه بابا عباسش جای دیگری نرفته…
    فاطمه عاشق کلیپس هاو گیره های زیبای مو ست اما دوسالی ست موهایش ریخته و همیشه زیر روسری ست…
    فاطمه با تمام نجابتش الگویی ست برای من که کمتر غر بزنم بهانه بگیرم و کمتر ناشکری کنم…
    فاطمه هدیه خدا به من و توست…
    راستی یادت نرود دعایش کنی … او دو سال و نیم است با بیماری سرطان خون دست و پنجه نرم میکند.

    نظر دهید »
    خدایا ممنون
    ارسال شده در 27 بهمن 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    خدایا ممنونتم که یکی هست که حرفامو گوش کنه که حتی وقتی دلش میرنجه بخاطر حرفام سکوت کنه فقط…

    خدایا ممنونتم که یکی هست که هر از گاهی بخاطر اون یادم بیاد توخیلی بزرگی

    خدایا ممنونتم که تو بدترین لحظاتم سخت ترین لحاظاتم وقتی فکرمیکنم من تنهای تنهام ولی اون میاد و یادت میندازه که خدا هستا هیچ وقت تنها نیستی

    خدایا ممنونتم بخاطر همه چیز مخصوصا اجی زهرام ک همیشه در همه لحضاتم هست ممنون

    نظر دهید »
    یا فاطمه
    ارسال شده در 26 بهمن 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    2 نظر »
    ایام فاطمیه امسال
    ارسال شده در 26 بهمن 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    ایام فاطمیه امسال

    ایام فاطمیه امسال دهه اول و دوم در اسفند ماه قرار دارد.

    دهه فاطمیه اول : از دهم تا بیستم جمادی الاول ( از سی ام بهمن تا دهم اسفند 94)
    دهه فاطمیه دوم : از یکم تا دهم جمادی الثانی ( از بیست و یکم اسفند94 تا یکم فروردین 94 )
     
    دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایات مختلف و متضاد است. از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر (ص).
    میان علمای شیعه، دو تاریخ مشهور و مقبول است: یکی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری نود و پنج روز.
    با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخة سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل ، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند.
    اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند.
     
    تاریخ دقیق ایام فاطمیه ، شروع ایام فاطمیه امسال ، ایام فاطمیه از کی شروع میشود
     
    ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. بنابراین فاطمیه اول از 13 تا 15جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد. ظاهراً علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)،29روز بوده باشند،حال آنکه درصورت کامل بودن ماههای قبل،روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.
    ولی در عرف به دهه دوم جمادی الاول از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95روز،شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است،دهه فاطمیه دوم گفته می شود.
    1 نظر »
    گفتگوی جالب حضرت سلیمان(ع) با مورچه‌ای در اعماق دریا
    ارسال شده در 23 بهمن 1394 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع
    گفتگوی جالب حضرت سلیمان(ع) با مورچه‌ای در اعماق دریا



    روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه‌ای افتاد که دانه‌ گندمی را با خود به طرف دریا حمل می‌کرد.سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می‌کرد که در همان لحظه قورباغه‌ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورجه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.سلیمان(ع) مدتی به فکر فرو رفت و شگفت زده شد، ناگاه دید قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه گندم را همراه نداشت.سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید، و سرگذاشت او را پرسید.مورچه گفت: «ای پیامبرخدا در قعر این دریا سنگی توخالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می‌کند که نمی‌تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می‌کنم و خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا نزد آن کرم ببرد.قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می‌برد، و دهانش را به درگاه آن سوراخ می‌گذارد، من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه‌ گندم را نزد او می‌گذارم و سپس باز می گردم به دهان قورباغه، سپس در آب شنا کرده و مرا به بیرون از آب دریا می‌اورد و دهانش را باز می‌کند و من از دهان او خارج می شوم.»سلیمان(ع) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می‌بری، آیا سخنی از او شنیده‌ای؟مورچه گفت: آری او می‌گوید «یا من لا ینسانی فی جوف هذه الصخره تحت هذه اللجه برزقک، لا تنس عبادک المومنین برحمتک» ای خدایی که رزق و روزی مرا در درون این سنگ در قعر دریا فراموش نمی‌کنی، رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.منابع:1- قصه‌های قرآنی، ص3042- دعوات الراوندی3- بحارالانوار، ج14،ص97 و 98

    2 نظر »
    • 1
    • ...
    • 96
    • 97
    • 98
    • ...
    • 99
    • ...
    • 100
    • 101
    • 102
    • ...
    • 103
    • ...
    • 104
    • 105
    • 106
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...