زمان طولاني ميشود
براي کساني که غصه دارند.
کوتاه ميشود براي کساني
که شاد هستند.
دير مي گذرد براي کساني
که منتظر هستند.
زود مي گذرد
براي کساني که عجله دارند
اما………………..
اما ابدی ميشود
برای کسانی که عاشق هستند
اما ابدی ميشود
برای کسانی که عاشق هستند
ببين چي گذشته از اين انتظار به دلم
***********
دارم ادعا ميكنم كه عاشق توام
به من رحم كن
بيقرارم بيا……
**********
مهدي جان چرا قصه انتظارت تمومي نداره……
**********
هواي جهان سرد وطوفانيه…..
آقا خيلي تنهام وغريب
حساب روزها وماهها وسالهاي عمرم از دستم رفته…..
بدجور دلم گرفته…
داره نيمه شعبان ميرسه و قصه طولاني انتظارت يك سال ديگه داغ دلم را كهنه تر ميكنه.
دلم می خواهد برایت عاشقانه بنویسم :
می خواهم از آمدنت بگویم …
از رسیدنت …
از پایان شب های بلند غیبتت ….
عشق من مهدي جان : آرزو می کنم روزی بیایی و در حضورت
برایت جشن تولد بگیرم .
شب که میشود دلم هوای مي شود:
امشب سَری به آسمان دنیا زدم ؛
همین چند لحظه ی پیش !
نگاهم به ماه افتاد :
به یادت افتادم که چقدر جای صورت آسمانیت
بر سینه ی آسمان خالی ست
مولاجان ..
به ماه گفتم هر چقدر هم که زیبا باشی
باز هم سهمت از دنیا همین یک تکه آسمان است و بس ..
اما من خورشیدی دارم که اگر روزی بَنای تابیدن کند
تو را شرمنده می کند ..
مهدی جان !
دردهای زیادی است که به آنها وعده داده ام با آمدنت علاج می شود.
جمعه ها دم غروب وقتی آسمان از اندوه نیامدنت
دوباره مثل صدها سال دیگری که خون گریسته است
اشک سرخ می بارد به خود می گویم :
” آقایم باز هم نیامد…..
اما اين جمعه فرق داره……
برات جشن تولد گرفتم……
آقا كادو ميخوام
عمر وجوونيم را بدم
آقاجون من كه نشوني از تو ندارم اما تو بيا…
توبيا توكوچه هاي بي كسي ،خيابون غربت را به انتها برسون ….
راه پيداست….
خرابه نشين شدم….
اما اين جمعه تو جشن تولدت منم دعوتم….
يعني خودت دعوتم كردي….
خواستي كنيزيت را بكنم… .
خدا كنه بياي و غم واشك هاي دوري را به شادي مبدل كني.
در عبور از گذر لحظه ها،
در تپش مدام زمين و نگاه زهرآلود زمان، دستهاي ما تو را مي طلبد
و
روزی برصفحه تقویم خواهند نوشت:
تعطیل…
روزظهور امام عصر (عج).
كاش همين جمعه باشد
جمعه موعود
مولا به همین خوشم صدایم بکنی
یک وتر شبت مرا دعایم بکنی