پرنسس های چادری

حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . .
 خانه تماس  پرنسس های چادری

آمار

  • امروز: 109
  • دیروز: 160
  • 7 روز قبل: 825
  • 1 ماه قبل: 2668
  • کل بازدیدها: 90491
  • قرارمن
    ارسال شده در 17 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    کجاست آنکه از خون شهید کربلا انتقام کشد…!؟!؟

    ” اللهم عجل لولیک الفرج”

    http://s5.picofile.com/file/8115137284/11_3.jpg




    نظر دهید »
    کجاست
    ارسال شده در 17 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    روزی به قصد دانستن جای تو

    از همه پرسیدم: کجاست؟

    زمین گفت: من هم منتظرم،

    هر چه می گردم نمی یابم.

    آسمان گفت:چشمان من چنان بر زمین دوخته است،

    تا اگر آمد چکه چکه بسرایمش.

    دریا گفت: هر روز به چشمان آسمان خیره ام،

    تا اگر آمد موج موج خبر آمدنش فریاد کنم.

    درخت گفت: قد می کشم تا اگر آمد،

    برگ برگ راه آمدنش مهیا سازم.

    و من به خود گفتم: کجاست؟

    همه منتظرند، پس من هم می نویسم تا اگر آمد،

    واژه واژه همه احساس حیات را برایش افشا کنم.

    2

    نظر دهید »
    دوستم خداست
    ارسال شده در 16 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

     

    صدا زد ای خدای جهانیان
    جواب شنید: بله
    صدازد ای خدای نیکوکاران جواب شنید:بله
    صدازد ای خدای اطاعت کنندگان جواب شنید:بله
    این بار صدازد ای خدای گنهکاران جواب شنید:
    بله بله بله
    با تعجب گفت:خدایا تو را
    خدای جهانیان خدای نیکوکاران و خدای اطاعت کنندگان خواندم
    یک بار فرمودی بله
    ولی تورا خدای گنهکاران خواندم سه بار گفتی بله
    حکمتش چیست؟
    جواب آمد:
    مطیعان به اطاعت خود
    نیکوکاران به نیکوکاری خود
    و عارفان به معرفت خود اعتماد دارند
    گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
    اگر از درگاه من نا امید گردند به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟؟

    و کسی می گوید سر خود بالا کن

    به بلندا بنگر

    به بلندای عظیم

    به افق های پر از نور امید

    و خودت خواهی دید

    و خودت خواهی یافت

    خانه دوست کجاست…!

    خانه دوست در آن عرش خداست

    خانه دوست در آن قلب پر از نور خداست

    و فقط دوست خداست…!


     

    خــــــداوند به حضرت داوود (ع) وحی فرمود:

    ای داوود! به مردم روی زمین از قول مـ♥ــن بگو:

    هر کس مــــرادوست بدارد، دوست مـــــناست

    و مـــــن همنشین کسی هستم که با مـــــن همنشینی کند

    و مونس کسی هستم که با مـــــن هم صحبت شود

    کسی را بر می گزینم که مـــرااختیار کند

    مطیع کسی هستم که از مـــــن اطاعت کند

    هر بنده ای که مــــرا دوست بدارد و مـــن از قلب او این محبّت را ببینم،

    چنان او را ♥♥دوست می دارم♥♥ که کسی بر وی سبقت نگرفته باشد

    و هر کس حقیقتا مــــرا طلب کند، مـــرا می یابد

    و هر کس غیر از م‍ـــــن را طلب کند هرگز مــــرا نمی یابد

    پس ای مردم روی زمین!

    غرور های خود را از خود دور کنید

    و به سوی کرامت و مصاحبت مـــن بیایید.

    با مـــن مجالست و اُنس بگیرید،

    تا مـــن هم با شما مأنوس شوم

    و به محبّت شما پیشدستی ميكنم.

     

    نظر دهید »
    تاسوعا.....
    ارسال شده در 16 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع



    دودست من ثمرم بود

    كه پیش پای تو افتاد



    عکس های زیبا مخصوص محرم و عاشورای حسینی

     

    نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو

    عشق دیری است كه در پیچ و خم عباس است

    هر چه داریم همه از كرَم عباس است

    خلقت جنت حق لطف كرم عباس است

     

    عکس های زیبا مخصوص محرم و عاشورای حسینی


    امروز ذهنم سراغ دست هایت را گرفت.

    دیگر شعر هایم کفاف تو را نمی دهند.

    پیش خاکستری هایم رو می زنم شاید بتوانم درباره ی تو چیزی بنویسم.

    سراغی به غارهای تنهایی ام می زنم،از طناب غم هایم بالا میروم

    و ناله های آب را گوش می کنم،

    ناله هایی که آهنگ پشیمانی را می خوانند که چرا در لبان تو و حسین جا نگرفتند.

    ای کاش درآن روز بودم و می توانستم خورشید را با گرمای خودش آتش بزنم

    و به جای آن ابرهای پراز قطره های باران بیاورم

    تا قطره ها یکریز و شتابناک خود را به لبان تو و سه ساله های چشم به راه برسانند.

    با این کار دیگر دست هایت از بدنت خداحافظی نمی کردند.

    همان دست هایی که دستان پر سخاوت دریاست و تمام آب های دنیا را شرمنده خویش کرده است.

    همان دست هایی که وقتی از بدنت جدا شدند نیلوفران حسین عموعمو می کردند.

    عباس

    هوای من هنوز تاریک است،ستاره ای در آسمان اندوه بارم روشن کن

    تا ایثار و شجاعت را لغت به لغت فراگیرم.

    عباس تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم…

    لبانش غنچه های یاس می خواند

    دوباره نوحه با احساس می خواند

    به زیر شانه های خنجر ظلم                اخی العباس یا عباس می خواند*

    1 نظر »
    اينك گهواره علي اصغر غرق خون است..
    ارسال شده در 16 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع

    اس ام اس شهادت حضرت علی اصغر

    گهواره علي اصغر ناله ميزند……

    نه! از جدایی حرف نزن! تو با این حرف‏ها، آتش به جانم می‏زنی.

    نرو! …

     

    مرا در بی ‏کسی‏ هایم تنها مگذار!

    مرا طاقت وداع نیست

    که شانه‏ هایم زیر آوار این اندوهِ بزرگ، خواهد شکست.

    بمان! گرچه می‏دانم تشنه‏ ای و عطش، بر تار و پودِ جسم نحیفت پیچیده است.

    چه کنم که تهی دستم و مرا جرعه‏ ی آبی نیست تا گوارای وجودت کنم.

     

    آرامش قلبم!

    نرو ،که آن بیرون، جز تیر و خون، چیز دیگری انتظارت را نمی‏کشد.

    تو، هنوز برای جنگیدن کوچکی!

    خیلی کوچک.

     

    دوست ندارم لحظه‏ ی پرواز سرخت را به تماشا نشینم.

    آرام بگیر، عزیزم! نمی‏دانم چرا دیگر تکان‏ هایم آرامت نمی‏کند؟!

     

    گریه نکن، غنچه‏ ی شش ماهه‏ ی من!

    مبادا صدای گریه‏ ات را بشنوند و تو را از من جدا کنند!

    نمی‏دانم این همه شتاب برای چیست؟

    چه می‏بینی که این طور عاشقانه سر از پا نمی‏شناسی

    و به شوق وصال بی‏تاب شده‏ ای؟

    با من بگو! پس از تو، دیگر حضور چه کسی آغوشم را معطّر خواهد ساخت.

    راستی! دیشب، کابوس بدی دیدم،

    خوابِ یک قنداقه‏ ی خونین را، خوابِ یک تیر را دیدم که از آن، خون می‏چکید؛

    خونِ گلوی نازک تو!

     

    خواب فرشته‏ هایی را دیدم که برای گرفتن یک قطره از خون حلقت، از هم سبقت می‏گرفتند؛

    خواب سرگردانیِ خودم را دیدم که به غارت می‏بردنم.

     

    حالا به من حق می‏دهی که دلواپس و مضطرب باشم؟ حق می‏دهی علی جان؟!

    تو، تنها دلیل بودنِ منی! آخر بی ‏تو من به چه کار آیم؟

    گهواره بی‏ کودک، می‏شود؟! …

     

    برگرد، آرام جانم!

    این قدر از «رفتن» حرف نزن!

    به خدا که من تحمّل این جدایی را ندارم!

     

    برگرد!

    کاش می‏دانستم، این همه بی‏ تابی‏ ات را چگونه پاسخ دهم!

    نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 126
    • 127
    • 128
    • ...
    • 129
    • ...
    • 130
    • 131
    • 132
    • ...
    • 133
    • ...
    • 134
    • 135
    • 136
    • ...
    • 172

    آخرین مطالب

    • یا مهدی
    • یا صاحب الزمان ادرکنی
    • عید غدیر مبارک
    • سکانس دوم
    • شرح خطبه غدیر۱
    • شرح خطبه غدیر
    • آیه تطهیر
    • داستانک
    • به قلم استادم
    • انا لله و انا الیه الراجعون...