آقا اجازه ارسال شده در 12 دی 1393 توسط دختری از قبیله آفتاب در بدون موضوع دست خودم نیست خسته ام، در درس عشق، من صف آخر نشسته ام، یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟ درس غریب “غیبت کبری” به سر رسید؟ آقا اجازه! بغض گرفته گلویمان، آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان، استاد عشق! صاحب عالم! گل بهشت! باید که مشق نام تورا تا ابد نوشت. یک جمعه دیگر گذشت. اللهم عجل لولیک الفرج