بازم يه روز جمعه
در سراپرده چشمان خود آن چشم به راه!
نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن
كه زمين، گوش به زنگ ست و زمان، چشم به راه
آفتابا! دمى از ابر برون آ، كه بُوَد
بى تو منظومه امكان، نگران، چشم به راه
اللهم عجل لولیک الفرج
” دلتنگم و دیدار تو درمان من است ”
هر کجا یاد خدا بود، تو را یادم هست؛
هر کجایی که خدا بود، مرا یاد آور …
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی ،
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی !
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی .