آسمان دارِ وطن
باریک تر، اَز مو، اگر گردن، چرا تو؟
ای آسمان دارِ شجاع، ای مردِ شب رو
ای افتخار و ای غرورِ ملّی ما
ای اقتدارت لرزه ای بر پشت «ناتو»
با سیلی ات بر گوش دشمن – ریخت برهم
از اوّلین مُهره، الی آخر، «دومینو»
عین الاسد چون موم در دستانِ مردت
در موشکی از بعدِ «طهرانی» تو تَکرو
زیبا چه ثابت کرده ای با گردنِ خم
هرگز نبودی در پِیِ یک راهِ در رو
جام اجل را آرزو کردن در این غم؟!!
از هیچ کس این بر نمی آید به جز تو
ما از «نمکدان را شکستن» می هراسیم
ای آهنین مردِ دفاع از این قلمرو
این بار هم، روباه هایی در کمین اند
غافل زِ مهتابِ شب و این عرصۀ نو
غافل از اینکه کشته اند و زنده گشتیم
تا صبح، راهی نیست پیدا گشته پرتو
مرزِ شهادت را به بذل جان مپندار
با آبرویت، حاج قاسم را تو رهرو
سردار! راه و رسممان غیرت کُشی نیست
سربازِ میهن! حامی ات ملت، قدم رو
شاعر: استاد عزیزم سرکار خانم فاطمه زارع معاون فرهنگی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) یزد
به_قلم_استادم