از تو معذرت می خواهم که گاهی تو را مچاله می کردم و در کیف مدرسه ام قایم می کردم تا مبادا دوستانم مرا با تو ببینند و مسخره ام کنند
از تو معذرت می خواهم که تو با مهربانی قامتم را می پوشاندی از نگاه مریض پسران و مردانی که خوراکشان نگاه هیزشان بود و منتظر بودند تا قسمتی از اندام من را ببینند و کیف کنند اما تو چنان تو دهنی محکمی به آنان می زدی که سرشان را پایین می انداختند یا حداقل از من مایوس می شدند
از تو معذرت می خواهم که تو بهترین دوست خیابونی من بودی و با تو با امنیت و آرامش و نداشتن هیچ ترسی از متلک پسرهای مریض در خیابان راه می رفتم
از تو معذرت می خواهم که تو باعث می شدی مردی به دلیل توجه نکردن به زیبایی من , همسرش در نگاهش زیباترین باشد و به او عشق بورزد و آن زن در دلش از من تشکر کند که با تو هستم
از تو معذرت می خواهم چون قدر تو را ندانستم و عاشقانه جلوی آینه خودم را با تو نیاراستم
سازندگان فیلم های ماهواره ای پول ها خرج می کنند زحمت ها می کشند و در به در به دنبال این می گردند تا تو را از من جدا کنند پس تو خیلی گران قیمتی
سیاهی تو باعث رو سفیدی من پیش خداوند مهربان و امام مهدی (عج) می شود
جوانان شهید وطنم سیاهی تو را ارزشمند تر از سرخی خون خود دانسته اند
من با پوشیدن تو فریاد می زنم که هر کسی اجازه ورود و راه به حریم مقدس من را ندارد
قول می دهم از این به بعد تو را با عشق بپوشم و قدر تو را بدانم
قول می دهم از تو در برابر مسخره کنندگان دفاع کنم و دیگران را با خوبی و لطلفت تو آشنا کنم
عیبی ندارد بگذار مرض دار ها با دیدن من با تو صلوات بفرستند و تو خوب
می دانی که دردشان چیست…