مـن یـک #نسل_ســومی هسـتم!
.
نه #جــنگ دیـده ام؛
و نه #شهدا را زیـارت کـرده ام…
حتـی زمان حیـات #امـام هم درک نکرده ام….
.
نه در #دوکوهه شـب هایم را سحـر کرده ام و نه در قبرهای #گردان_تخریب شبانه ضجّه زده ام…
.
نه با لالایی گلوله به خواب رفته امو نه با نوای #ای_لشگر_صاحب_زمان_آماده_باش از خواب برخواسته ام…
.
نه پرپر زدن رفقایم را جلوی چشمان خیسم دیده ام و نه حتی بدون #سر دویدن همرزمانم را….
.
نه صدای #هق_هق رفقایم را در نمازشب شنیده ام و نه گریه های #شب_عملیات را دیده ام….
.
من فقط #ادعا ی عاشقی شـهدا را دارم…
من هیچ کدام از دوستــانم روی پاهایم جــان نداده اند….
خبر شهادت رفیق شهیـدم را برای همــسـر جوانش نبرده ام…
.
من با پرسشِ بی پاسخ #بابای_من_کجاستِ فـرزند رفیقم مواجه نشده ام…
.
.
.
ای #جانبازان عزیــز…
ای #ذخایر_انقلاب
ای #یادگاران_شهدا…
ای #شهیدان_زنده….
.
من فقط یک مدعـی هستم…
مدعی #عاشق شهدا بودن…
.
اما همین #ادعا!!
مرا بیچـاره کرده….
من هیچ یک از این صحنه را ندیده ام…
اما تصورش هم سخت دلتنگم میکند…
.
و اما شما که همه ی اینها را دیده اید
چگونه با #دلتنگی خود کنار می آیید…؟!
من خوب میدانم که شما با #خاطرات زندگی می کنید…
و بالاتر از خاطرات با #شوق_وصل…
.
.
شما را به قطره قطره #خون همسنگرانتان قسم میدهم که وقتی از رفقایتان یادی کردید یادی هم از ما قبرستان نشینان عادات سخیف کنید که سخت محتاج دعای شما هستیم…
مـن یـک #نسل_ســومی هسـتم!