گفتم که روی خوبت ازماچرانهان است؟
گفتا: توخودحجابی…ورنه رخم عیان است
گفتم فراق تاکی؟گفتاکه تاتوهستی
گفتم نفس همین است؟گفتا:سخن همان است…..
اللهم عجل لولیک الفرج
گفتم که روی خوبت ازماچرانهان است؟
گفتا: توخودحجابی…ورنه رخم عیان است
گفتم فراق تاکی؟گفتاکه تاتوهستی
گفتم نفس همین است؟گفتا:سخن همان است…..
اللهم عجل لولیک الفرج
آتشي نمى سوزاند “ابراهيم“ را ،
و دريايى غرق نمي کند “موسى“ را ؛
کودکي، مادرش او را به دست موجهاى “نيل” مي سپارد ،
تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛
ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند ،
سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد !
مکر زليخا زندانيش مي کند ،
اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند…
از اين “قِصَص“ قرآنى هنوز هم نياموختي؟!
که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،
و خدا نخواهد ؛
نمي توانند …
او که يگانه تکيه گاه من و توست !
پس ؛
به “تدبيرش” اعتماد کن ،
به “حکمتش” دل بسپار ،
به او “توکل“ کن ؛
به سمت او “قدمي بردار” ،
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشيني…
خــدایــا!
بفهمان که بی توچه میشوم اما نشانم نده…..
بفهمان و نــشانم ده که باتو چه خواهم شد….
آموخته ام، که خدا عشق است وعشق تنها خداست
آموخته ام، که وقتی نا امید میشوم….
خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظارم را میکشد
و
من دوباره به رحمت او امیدوار میشوم
آموخته ام، اگر تاکنون به آنچه خواستم
نرسیدم خدا برایم بهترش را درنظرگرفته.
آموخته ام، زندگی دشوار است ولی من با عنایت خدا سخت تر از اوهستم.
هر جـمعه کــه میــگذرد از کـنـار مـن
افــزوده مــیشود بـه تب انتـــظار مـن
هر صبحدم که میدمد از مشرق آفتاب
دارم امـیــــد اینکــه بیــاید نـگـار مــن
عمــرم کــفاف دیـدن روی تــورانـــداد
باشـد که بـعد من گذری بر مـزار من