ابراهیم و موسی و عیسی (علیهم السلام), و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل (علیهم الرحمه), پیامبرمان محمد (صلوات الله علیه) نیز همه در آنجا مأمنی داشته اند.اصلا انگار خدا می خواسته سند مالکیت مسجدالاقصی را به نام دلهای عاشق بزند. در هر عصر و زمانی, عاشق ترین ها در آن نماز گذاردند و سر به سجده ی معبود نهاده اند اما این عصر و زمان فرق دارد. مسجدالاقصی هست, عاشقان و بندگان دلداده هم هنوز هستند, اما برای مسجدالاقصایمان قفسی ساخته اند به سستی تار عنکبوت, قفسی که در همین روزها, تاروپود نداشته اش به هم می ریزد. مسجدالاقصایمان, این روزها دلش تنگ است. دلتنگ هیاهوی مردمانی که صف در صف و بازو در بازو, هم آوا با ملائک, ندای لااله اله الله سردهند, چشم انتظار مردمانی است که بهار قرآن را در سایه ی محکمش به سربَرَند و سر سفره ی صحن های بزرگش روزه شان را با دیدار یار افطار کنند. مسجدالاقصی, دلتنگ است, ما می آییم. به وعده ی صدق و جمیل رهبرمان می آییم, با عَلَمِ او هم می آييم, می آییم تا هرچه سنگ و سنگدل است از راه قدس برداریم و مَذاقِ مشت هاي گره کردیمان را به اُخوّت با برادران مسلمان حلاوت بخشیم. “قدس برای ماست”
به قلم استادم