من یه چادری هستم
مثل نمازم .روزه ام به حجابم ایمان دارم
مسافرت ،کوه نوردی ،سر کار جلوی مهمون .
رانندگی و حتی تو یه کشوری که حجاب معنی نداره ،
پارک و همه جا چادرم رو سرمه
این بزرگترین افتخار منه
قربون خدا با این قانونش برم
ناگفته نمونه به خاطر این حجاب خیلی بلاهای دیگه هم سرم اومده
یه بار یه راننده تاکسی پیاده ام کرد
-یه بار یه راننده اتوبوس با اخم و تخم پشت سرم درو کوبید
یه بار که نه چند بار استادها سر کلاس
و کارمندای دانشگاه باهام بد برخورد کردن.
حتی تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم.
البته بودن استاد هایی که باهام خوب برخورد کنن.
هیچ وقت یادم نمیره…
سر یکی ازدرسها من و دوستم توی یک کلاسی بودیم
که ۵۰ نفر دانشجو پسر بودن و فقط من و دوستم دوتا دخترای کلاس!…
تو یکی ازجلسات،اوایل خردادماه،
وسطای درس
یکی از پسرا پا شد اسپیلت رو خاموش کرد…
بعد همون موقع استادمون برگشت بهش گفت:
آقای محترم من و شما پیرهن آستین کوتاه و خنک تنمونه
این خانوم ها با چادر گرمشون میشه،
پاشید اسپیلت رو روشنش کنید…
انصافا لفظ استاد برازنده اش بود.
ولی همه این تلخی ها
در مقابل شیرینی فرشته بودن
و لبخند رضایت خدا چیزی نیست.
البته نباید یادمون بره حجاب فقط به ظاهر نیست
چشممون .گوشمون .حرفهامون و…
باید حجاب داشته باشه
به قول استادمون چادر نشانه حجابه خود حجاب نیست
سیاهی چادرمو به هزار تا رنگ و لعاب نمیدم
احسنت ، با هیچ چیز عوضش نمی کنیم
خدایا با این چادر ما را از دنیا ببر